کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عروض پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
عروضی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به عرض) [عربی. فارسی] (ادبی) 'aruzi عالِم به عروض؛ کسی که علم عروض میداند؛ عروضدان.
-
اعاریض
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ عروض] (ادبی) [قدیمی] 'a'āriz = عَروض
-
مزاحف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] (ادبی) mozāhaf در عروض، شعری که در آن زحاف واقع شده.
-
حذذ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] (ادبی) [قدیمی] hazaz در عروض، آوردن زحاف اَحَذ.
-
اعارض
لغتنامه دهخدا
اعارض . [ اَ رِ ] (ع اِ) ج ِ عروض . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). اعاریض . رجوع به عروض و اعاریض شود.
-
اعاریض
لغتنامه دهخدا
اعاریض . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ عروض . هو جمع علی غیر قیاس کَأنَّه ُ ج ِ اعریض . (منتهی الارب ). ج ِ عروض . (ناظم الاطباء) (متن اللغة). ج ِ عروض کَأنَّه ُ ج ِ اعریض . (اقرب الموارد).
-
عروضی
لغتنامه دهخدا
عروضی . [ ع َ ] (ص نسبی ) منسوب است به عروض که از اوزان شعر بحث میکند. (از الانساب سمعانی ). رجوع به عروض شود.- وزن عروضی ؛ وزن کلمه است ازنظر حرکات و سکنات ، بدون در نظر گرفتن نوع حرکت ، و آن در مقابل وزن صرفی است که در آن نوع حرکت و نیز نوع حرف زا...
-
اخرب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] (ادبی) 'axrab در عروض، ویژگی پایهای که در آن مفاعیلن به مفعولُ تغییر یافته است.
-
اخزل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] (ادبی) 'axzal در عروض، شعری که در آن متفاعلن به مفتعلن تغییر یافته باشد.
-
مربوع
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] (ادبی) [قدیمی] marbu' در عروض، ویژگی پایهای که در آن فاعلاتن به فَعَل تغییر یابد.
-
عروضی
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع . ] (ص نسب .) عالمِ علم عروض .
-
prosodies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرنوشت، علم عروض، قواعد بدیعی و عروضی
-
prosody
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرونده، علم عروض، قواعد بدیعی و عروضی
-
موقوص
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: مَوقوص] (ادبی) mo[w]qus در عروض، ویژگی پایهای که در آن متفاعلن به مفاعلن تغییر یافته باشد.
-
منسرح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (ادبی) monsareh در عروض، بحری بر وزن مستفعلن مفعولات مستفعلن مفعولات.