کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عروس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
پنجه عروس
لغتنامه دهخدا
پنجه عروس . [ پ َ ج َ / ج ِ ع َ ] (اِ مرکب ) نوعی خرما (در جیرفت ) و آن را لشت نیز نامند.
-
خانه ٔ عروس
لغتنامه دهخدا
خانه ٔعروس . [ ن َ / ن ِ ی ِ ع َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خانه ٔ متعلق به عروس نه داماد. چون : دیشب عروسی بجای آنکه در خانه ٔ داماد باشد در خانه ٔ عروس بود.
-
خواب عروس
لغتنامه دهخدا
خواب عروس . [ خوا / خا ب ِ ع َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خواب ناز. (یادداشت مؤلف ) : فتنه ز تو خفته بخواب عروس دولت بیدار تو را پاسبان .خاقانی .
-
شش عروس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. عربی] [قدیمی، مجاز] šeš'arus = ششبانو
-
گُلِ عَروْس
لهجه و گویش گنابادی
golearows در گویش گنابادی یعنی گل شقایق ، عروس جان ، عروس عزیر و دوست داشتنی
-
تازه عروس
دیکشنری فارسی به عربی
عروس
-
تازه عروس
لهجه و گویش تهرانی
نوعروس
-
عروس بران
لهجه و گویش تهرانی
مراسم آوردن عروس
-
عروس تعریفی
لهجه و گویش تهرانی
کسی که بر خلاف انتظار عمل کند.
-
عروس کشان
لهجه و گویش تهرانی
مراسم بردن عروس به خانه داماد
-
هم عروس
واژهنامه آزاد
جاری.زن برادرشوهر
-
عروس پشت پرده
لغتنامه دهخدا
عروس پشت پرده . [ع َ س ِ پ ُ ت ِ پ َ دَ / دِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کاکنج ، که نوعی گیاه است . عروس پرده . عروس در پرده . عروسک پس پرده . عروسک پشت پرده . رجوع به کاکنج شود.
-
عروس حمام بر
لغتنامه دهخدا
عروس حمام بر. [ ع َ ح َم ْ ما ب َ ] (نف مرکب ) آنکه عروس را به گرمابه برد. || (اِ مرکب ) جامه ٔ تنک و باریک و خوش رنگ و سخت کم دوام که یک دو بار بیش در تن نپاید و سوده و پاره شود. پارچه و قماش خوش آب و رنگ که ظاهری خوب دارد لکن بی دوام و کم ارز است ....
-
عروس خفه کن
لغتنامه دهخدا
عروس خفه کن . [ ع َ خ َ ف َ / ف ِ ک ُ ] (نف مرکب ) عروس خفه کننده . آنچه عروس را خفه کند. || (اِ مرکب ) در اصطلاح عامه ، استخوان نرم و غضروف . (فرهنگ فارسی معین ).
-
Brantaruficollis
عروسغار سینهسرخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم جانوری] گونهای از تیرۀ اردکیان و راستۀ غازسانان با جثۀ کوچک و بسیار تیره و منقار بسیار کوتاه و سیاه و بدن سیاه و سینۀ خرمایی یا سرخ