کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عرندس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عرندس
لغتنامه دهخدا
عرندس . [ ع َ رَ دَ ] (ع ص ) شتر سخت و توانا. (منتهی الارب ). سخت و طویل القامت از شتران ، گویند بعیر عرندس و ناقة عرندس و عرندسة. (از اقرب الموارد). || توجبه ٔ بسیار آب . (منتهی الارب ). سیل بسیار. (از اقرب الموارد). || (اِ) شیر بیشه . (منتهی الارب ...
-
جستوجو در متن
-
عرندسة
لغتنامه دهخدا
عرندسة. [ ع َ رَ دَ س َ ] (ع ص ) تأنیث عرندس . گویند ناقة عرندسة؛ ماده شتر سخت و توانا. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به عرندس شود.
-
توجبه
لغتنامه دهخدا
توجبه . [ ج َ ب َ / ب ِ / ج ِ ب َ /ب ِ ] (اِ) سیلاب را گویند. (برهان ) (آنندراج ). سیل . (صحاح الفرس ). این کلمه را صاحب منتهی الارب با تاء مثناة فوقانی بیش از صد موضع می آورد و هیچ جا نوجبه بانون نیاورده است . رشیدی می گوید با تاء غلط است و بانون صح...
-
شیر
لغتنامه دهخدا
شیر. (اِ) حیوانی چارپا و سَبُع و درنده از نوع گربه که به تازی اسد گویند. (ناظم الاطباء). حیوانی است معروف که به عربی اسد گویند. (از آنندراج ) (از انجمن آرا). ژیان ، شرزه ، چیره خران ، برق چنگال از صفات اوست . (آنندراج ). پستانداری عظیم الجثه و قوی از...