کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عرقچین دوزی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عرقچین دوزی
لغتنامه دهخدا
عرقچین دوزی . [ ع َ رَ] (حامص مرکب ) شغل و حرفه ٔ عرقچین دوز. || (اِ مرکب ) محل دوختن عرقچین . رجوع به عرقچین شود.
-
واژههای مشابه
-
عرقچین دوز
لغتنامه دهخدا
عرقچین دوز. [ ع َ رَ ] (نف مرکب ) عرقچین دوزنده . دوزنده ٔ عرقچین . آنکه حرفه ٔ او دوختن عرقچین و شبکلاه باشد. رجوع به عرقچین شود.
-
spherical cap
عرقچین کروی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] قطعهای کروی که فقط یک قاعده دارد
-
عرقچین،عرقچین
لهجه و گویش تهرانی
نوعی کلاه، شبکلاه
-
جستوجو در متن
-
ریزه ریزه
لغتنامه دهخدا
ریزه ریزه . [ زَ / زِ زَ / زِ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) پاره پاره . ذره ذره . پارچه پارچه . (ناظم الاطباء). هسیس . (منتهی الارب ) : ریزه ریزه صدق هرروزه چراجمع می ناید در این انبار ما. مولوی .چو گربه درنربایم ز دست مردم چیزور اوفتاده بود ریزه ریزه برچینم ...
-
کلاه
لغتنامه دهخدا
کلاه . [ ک ُ ] (اِ) چیزی که از پوست و پارچه ٔ زربفت و غیره دوزند و برسرگذارند. (برهان ) (آنندراج ). سربند و هرچیزی که از پارچه و پوست و نمد و زربفت و تیرمه و جز آن سازند و جهت پوشش برسرگذارند. (ناظم الاطباء). وجه اشتقاق آن بدرستی معلوم نیست . در کردی...