کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عرفه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
صخرات
لغتنامه دهخدا
صخرات . [ ص َ ] (اِخ ) موضعی است به عرفة. (منتهی الارب ). و آن موقف رسول (ص ) بوده است .
-
عَرَفَاتٍ
فرهنگ واژگان قرآن
نام محلي نزديک مکه که جاجيان در روز عرفه در آنجا تجمع مي کنند و به دعا و نيايش مي پردازند.
-
محسر
لغتنامه دهخدا
محسر. [ م ُ ح َس ْ س ِ ] (اِخ ) بطن محسر؛ نزدیک مزدلفه است . (منتهی الارب ). نام وادیی است بین منی ومزدلفه که نه از این است و نه از آن بنا برقول مشهور، و گویند نام موضعی است بین مکه و عرفه و نیز گفته اند جایی است میان منی و عرفه . (از معجم البلدان ).
-
عرفةالفروین
لغتنامه دهخدا
عرفةالفروین . [ ع ُ ف َ تُل ْ ف َ وَ ] (اِخ ) همان عرفة ساق است . و کمیت درباره ٔ آن چنین گوید: رأیت بعرفة الفروین ناراً. (از تاج العروس ).
-
عرفةالقنان
لغتنامه دهخدا
عرفةالقنان . [ ع ُ ف َ تُل ْ ق َ ] (اِخ ) نام جایگاهی است . (از تاج العروس ). عرفة القبان . (منتهی الارب ).
-
عسکران
لغتنامه دهخدا
عسکران . [ ع َ ک َ ] (ع اِ) تثنیه ٔ عسکر. رجوع به عسکر شود. || (اِخ ) عَرَفه و مِنی ̍. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
عرفات
فرهنگ نامها
(تلفظ: arafāt) (عربی) موقف حاجیان است در نزدیکی مکه به روز عرفه (نهم ذی الحجه).
-
یونس
لغتنامه دهخدا
یونس . [ ن ُ ] (اِخ ) ابن عبدالقادر رشیدی اشری . او راست : تحفة اهل المعرفة بفضائل یوم عرفة. (از یادداشت مؤلف ).
-
شری
لغتنامه دهخدا
شری . [ ش َ را ] (اِخ ) وادیی است میان کبکب و نعمان برمسافت یک شب از عرفه . (از منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
ابوعبدا
لغتنامه دهخدا
ابوعبدا. [ اَ ع َ دِل ْ لاه ] (اِخ ) محمدبن محمدبن عرفه و رقمی تونسی . رجوع به محمد... شود.
-
ابوعبدا
لغتنامه دهخدا
ابوعبدا. [ اَ ع َ دِل ْ لاه ] (اِخ ) ابراهیم بن محمدبن عرفه . رجوع به نفطویه .... شود.
-
ابوعبدا
لغتنامه دهخدا
ابوعبدا. [ اَ ع َ دِل ْ لاه ] (اِخ ) نفطویه . ابراهیم بن محمد عرفه . رجوع به نفطویه ... شود.
-
بیدک
لغتنامه دهخدا
بیدک . [ دَ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه شیراز به جهرم میان گردنه ٔ عرفه ومیان جنگل در 109500 گزی شیراز. (یادداشت مؤلف ).
-
حلما
واژهنامه آزاد
کلمه حلما در دعای امام حسین در روز عرفه و در دعای ابوحمزه ثمالی در ماه مبارک رمضان آمده است
-
عرنة
لغتنامه دهخدا
عرنة. [ ع ُ رَ ن َ ] (اِخ ) (بطن ...) وادیی است که در کنار عرفات . و گویندآن مسجد عرفه و تمام مسیل است . (از معجم البلدان ). جایی است در عرفات ، و آن موقف نیست . (منتهی الارب ).