کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عرطل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عرطل
لغتنامه دهخدا
عرطل . [ ع َ طَ ] (ع ص ) دفزک . ضخم . (اقرب الموارد). || نیک دراز. (منتهی الارب ). آنکه در طول فاحش و افزون باشد. (از اقرب الموارد). عَرطَلیل . و رجوع به عرطلیل شود.
-
واژههای همآوا
-
ارتل
لغتنامه دهخدا
ارتل . [ اَ ت َ ] (ع ص ) مرد گنگلاج . کندزبان .
-
ارتل
لغتنامه دهخدا
ارتل . [ اَ ت ُ ] (اِخ ) حصن یا قریه ای است بیمن از حازّة بنی شهاب . (معجم البلدان ).
-
جستوجو در متن
-
عرطلیل
لغتنامه دهخدا
عرطلیل . [ ع َ طَ ] (ع ص ) دفزک . (منتهی الارب ). || نیک دراز. (منتهی الارب ). عَرطل . و رجوع به عرطل شود.
-
دفزک
لغتنامه دهخدا
دفزک . [ دَ زَ ] (ص ) گنده و سطبر. (برهان ). ضخیم . (فرهنگ فارسی معین ). درافص . (منتهی الارب ). زفت . سفت . (یادداشت مرحوم دهخدا). عرطل . عرطلیل . عفاهیة. غلیظ. کهندل . (منتهی الارب ).- دفزک زده ؛ غلیظ و سفت شده : عجلد؛ شیر خفته یا شیر دفزک زده و ج...
-
دراز
لغتنامه دهخدا
دراز. [ دَ / دِ ] (ص ) طویل . مقابل کوتاه . طولانی . نقیض کوتاه . (برهان ). مستطیل . مستطیله . طویله . مقابل قصیر. طویل و آن یا طولی است عمودی ، چنانکه از بالائی بدان بینند، چون : گیسوانی ،دستی ، ریشی دراز یا مقابل پست و آن طولی باشد عمودی ، چون از ز...