کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عرضه زار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
supply curve
منحنی عرضه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] منحنی نشاندهندۀ مقدار کالا یا خدماتی که بنگاهها در شاخهای از صنعت بهازای قیمتی مفروض، تمایل به عرضۀ آن دارند
-
بی عرضه
فرهنگ واژههای سره
پخمه، چلمن
-
supply schedule
جدول عرضه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] جدولی که قیمت و مقادیر عرضهشدۀ متناظر با آن قیمت را نشان میدهد
-
supply function
تابع عرضه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] رابطۀ میان مقدار یک کالا یا خدمات عرضهشده و قیمت آن
-
supply chain
زنجیرۀ عرضه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] توالی فرایندهای دخیل در تولید و توزیع یک کالا
-
بی عرضه
فرهنگ فارسی معین
(عُ ض ِ) [ فا - ع . ] (ص مر.) ناتوان ، بی مصرف ، بیکاره .
-
بی عرضه
لغتنامه دهخدا
بی عرضه . [ ع ُ ض َ / ض ِ ] (ص مرکب ) (از: بی + عرضه ) (در تداول عوام و ظاهراً بغلط) (یادداشت مؤلف )، کسی که دارای بزرگی و بزرگ منشی نباشد. آدم بی مصرف بیکاره .آدم بی وجود که از وی کاری ساخته نباشد. بی تشخص . زبون . فرومایه . مقابل باعرضه . (از ناظم...
-
عرضة للتلف
دیکشنری عربی به فارسی
نابود شدني , هلا ک شدني , زود گذر , کالا ي فاسد شونده
-
بی عرضه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] bi'orze ۱. بیلیاقت.۲. بیهمت.۳. بیکاره.
-
انحصار عرضه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] ← انحصار
-
بی عرضه
دیکشنری فارسی به عربی
احمق
-
قابل عرضه
دیکشنری فارسی به عربی
مادة مستعملة لمرة واحدة
-
بی عرضه
لهجه و گویش تهرانی
بی جُربُزه
-
عرضه و تقاضا
فرهنگ واژههای سره
داد و خواست
-
supply shift
جابهجایی عرضه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] تغییر در مقدار عرضه به ازای یک قیمت مفروض که سبب میشود منحنی عرضه تغییر کند