کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عرش پایه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
تاج سایه ٔ عرش
لغتنامه دهخدا
تاج سایه ٔ عرش . [ ج ِ ی َ ی ِ ع َ ] (اِخ ) کنایه از سرور عالم صلی اﷲ علیه و آله وسلم . (آنندراج از مظهر العجایب ).
-
عَرش و فَرش
فرهنگ گنجواژه
بالا و پائین.
-
جستوجو در متن
-
پایه
لغتنامه دهخدا
پایه . [ ی َ / ی ِ ] (اِ) هریک از طبقات چیزی که بر آن طبقات برروند یا فرودآیند چون طبقات نردبان و منبر و پلکان بام . مرقاة. پله . زینه . دَرَجه . هر مرتبه از زینه و پله ٔ منبر. پله ٔ نردبان . پاشیب . عتبه . پک .اُرچین . پغنه . تله : قلعه ای دیدم سخت ...
-
کرسی
واژگان مترادف و متضاد
۱. چارپایه، صندلی ۲. اریکه، تخت، سریر، مسند ۳. آسمان، عرش ۴. منصه ۵. درس ۶. آسیا، دندانآسیا ۷. پایه، تراز
-
سبوح زن
لغتنامه دهخدا
سبوح زن . [ س ُ / س َب ْ بو زَ ] (نف مرکب ) در ابیات زیر کنایه از ملائکه است : سبوح زنان عرش پایه از نور تو کرده عرش سایه . نظامی .زآه سبوح زنان راه صبوحی بزننددیو را ره زدن روح چه یارا بینند.خاقانی (دیوان ، عبدالرسولی ص 90).
-
فیروزه فرش
لغتنامه دهخدا
فیروزه فرش . [ زَ / زِ ف َ ] (ص مرکب ) هر جا که فرش آن از پیروزه باشد. || هر جا که از پارچه یا فرش یا رخام پیروزه ای و مانند آن فرش شده باشد : چون گل از این پایه ٔ فیروزه فرش دست به دست آمده تا ساق عرش .نظامی .
-
سرسایه
لغتنامه دهخدا
سرسایه . [ س َ ی َ / ی ِ ] (اِ مرکب ) سایه ٔ سر : فوق فلک و عرش بود پایه ٔ دیگراین سایه کشد رخت به سرسایه ٔدیگر. محسن تأثیر (از آنندراج ).چو خامه سرخط آزادگی کسی داردکه پاشکسته سرسایه ٔ نهال خوداست .محسن تأثیر(از بهار عجم ).
-
کرسی نشستن
لغتنامه دهخدا
کرسی نشستن . [ ک ُ ن ِ ش َ ت َ ] (مص مرکب ) قرار گرفتن بر کرسی .- بر کرسی نشستن سخن ؛ مدلل شدن آن . قبولی یافتن آن : نظر بر پایه ٔ عرش خموشی می توان گفتن سخن هر جا که بر کرسی نشیند بر زمین افتد. میر اسداﷲ عریان (از مجموعه ٔ مترادفات ص 286).رجوع به ت...
-
بام
لغتنامه دهخدا
بام . (اِ) برسوی سقف که بر از آن سقف دیگر نباشد. طرف بیرونی سقف خانه . (غیاث اللغات ). طرف بیرونی سقف خانه ، و بعضی طرف درونی خانه را گفته اند به قرینه ٔ پشت بام . (برهان قاطع) (آنندراج ). ظاهر سقف از برسوی . سقف خانه از بیرون سو.(یادداشت مؤلف ). بر...
-
سلم
لغتنامه دهخدا
سلم . [ س ُل ْ ل َ ] (ع اِ) زینه پایه و نردبان . (برهان ). نردبان . (جهانگیری ) (دهار). نردبان چوبین . (غیاث ) : در وصف تو کی رسم بخاطربر عرش که برشود بسلم . خاقانی .صبر را سلم کنم پیش درج تا برایم بر سر بام فرج . مولوی .بسازیم بر آسمان سلمی اگر شاهد...
-
الفت لکهنویی
لغتنامه دهخدا
الفت لکهنویی . [ اُ ف َ ت ِ ل َ هََ ] (اِخ ) راجه الفت رای بهادر، معاصر واجد علی شاه . یکی از راجه های لکهنو در هندوستان یعنی از پادشاهان مجوس ، و ادیب وشاعر بود. با اینکه بت پرست بود مرثیه هایی درباره ٔ وقعه ٔ کربلا سروده ، و اشعاری دیگر نیز دارد. م...
-
بر کرسی
لغتنامه دهخدا
بر کرسی . [ ب َ ک ُ] (حرف اضافه + اسم ) به روی کرسی . (ناظم الاطباء).- بر کرسی نشاندن ؛ کنایه از خوب و نیک سامان دادن و بفعل آوردن کاری باشد. (برهان ) (انجمن آرا). کار را خوب نظام و سامان دادن .- || مقام و منزلت دادن : اول از بالای کرسی بر زمین آمد ...
-
چرخ فلک
لغتنامه دهخدا
چرخ فلک . [ چ َ خ ِ ف َ ل َ ] (ترکیب اضافی ، اِمرکب ) عبارت از عرش است . (آنندراج ) (غیاث ). چرخ گردنده و عرش . (ناظم الاطباء). آسمان . سپهر : چرخ فلک هرگز پیدا نکردچون تو یکی سفله و ننگ و ژکور. رودکی .ز چرخ فلک بر سرت باد سردنیارد گذشتن بروز نبرد. ...
-
قاضی اختیارالدین حسن
لغتنامه دهخدا
قاضی اختیارالدین حسن . [ اِ رُدْ دی ح َ س َ ] (اِخ ) ولد قاضی غیاث الدین تربتی است و بوفور فضائل و کمالات از سایرقضات ممتاز بود. در اوقات جوانی از ولایت زاوه و محولات به هرات آمد و به تحصیل علوم دین پرداخت ، و در اندک زمانی ترقی بسیار کرد و همت بر نو...
-
الفت کاشانی
لغتنامه دهخدا
الفت کاشانی . [ اُ ف َ ت ِ ] (اِخ ) میرزا محمدقلی از ایل افشار، و در خدمت نواب شجاع السلطنه حسنعلی میرزا مستوفی و نامه نگار بود، چندی در فارس اقامت داشت . دیوان او قریب به پنج هزار بیت اشعار مختلف و بیشتر غزلیات دارد. وی به سال 1240 هَ . ق . درگذشته ...