کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عرشه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
embarkation deck
عرشۀ سوارش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] بالاعرشهای که تجهیزات لازم برای سوار شدن به کشتی را داراست
-
عرشۀ سینه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] ← عرشۀ سینهگاه
-
watertight deck
عرشۀ ضدِآب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] در سازۀ کشتی، عرشهای که ضدِآب باشد
-
weathertight deck
عرشۀ ضدِهوا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] عرشهای که در برابر هوا نفوذناپذیر باشد
-
deck cargo, deck load
بار عرشه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] باری که بر آزادعرشه حمل میشود
-
عرشه کشتی
دیکشنری فارسی به عربی
طابق
-
open-deck bridge
پل عرشهباز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] پلی با کف باز که سازۀ خط بهطور مستقیم بر روی تیرهای طولی آن قرار دارد
-
ballast-deck bridge
پل عرشهپارسنگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] پلی که خط پارسنگی بر روی آن قرار دارد
-
poop deck
عرشۀ پاشنهگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] عرشهای بر روی عرشۀ اصلی کشتی که در پاشنه بهگونهای نصب میشود که کاملاً در مقابل آب نفوذناپذیر باشد و عرض کشتی را بهطور کامل در بر گیرد؛ از این عرشه برای افزایش نیروی شناوری استفاده میشود متـ . عرشۀ پاشنه
-
bridge deck
عرشۀ پل فرماندهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] بالاترین عرشۀ شناور که پل فرماندهی روی آن قرار دارد
-
forecastle deck
عرشۀ سینهگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] عرشۀ زبرین در سینۀ کشتی متـ . عرشۀ سینه
-
عرشه دار کردن
دیکشنری فارسی به عربی
طابق
-
طناب اتصال بادبان بنوک عرشه کشتی
دیکشنری فارسی به عربی
کفن
-
واژههای همآوا
-
آرشه
فرهنگ واژههای سره
کمانه
-
آرشه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: archet] (موسیقی) 'ārše چوب باریکی که در کنار آن چند رشته موی اسب کشیده شده قرار دارد و برای نواختن ویولون به کار میرود.