کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عرشه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
عرشه
/'araše/
معنی
۱. سطح بالای کشتی.
۲. هر جای مسطحی که از اطراف خود بلندتر باشد.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. بالا، فراز
۲. رو، سقف
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
عرشه
واژگان مترادف و متضاد
۱. بالا، فراز ۲. رو، سقف
-
عرشه
لغتنامه دهخدا
عرشه . [ ع َ ش َ / ش ِ ] (از ع ، اِ) سطحی که مرتفعتر از اطراف خود باشد. (فرهنگ فارسی معین ).- عرشه ٔ کشتی ؛ سطح بالای کشتی . (از فرهنگ فارسی معین ). مرتفعترین جزء از کشتی که مردم در آنجا بنشینند. (از ناظم الاطباء).
-
عرشه
فرهنگ فارسی معین
(عَ رَ ش ) [ ع . ] (اِ.) جِ عرش . در فارسی ب - ه معنای قسمت بالای کشتی .
-
عرشه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: عرشَة] 'araše ۱. سطح بالای کشتی.۲. هر جای مسطحی که از اطراف خود بلندتر باشد.
-
عرشه
دیکشنری فارسی به عربی
طابق
-
واژههای مشابه
-
عرشة
لغتنامه دهخدا
عرشة. [ ع ِ رَ ش َ ] (ع اِ) ج ِ عَرش . رجوع به عَرش شود. || ج ِ عُرش . رجوع به عُرش شود.
-
عَرْشُهُ
فرهنگ واژگان قرآن
تخت فرمانروايي او( کلمه عرش در قرآن به معناي مقامي است موجود که جميع سر نخهاي حوادث و امور در آن متراکم و جمع است . در عبارت َ کَانَ عَرْشُهُ عَلَى ﭐلْمَاءِ "شايد منظوراين است که فرامين الهي که مبناي اداره اين عالم است توسط آب به اجزاي عالم انتقال م...
-
main deck
مامعرشه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] عرشۀ اصلی کشتی که پایینتر از بالاعرشه قرار دارد
-
tween deck
میانعرشه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] عرشهای که انبار کشتی را به دو بخش تقسیم میکند و درنتیجه انبارهای زیرین و زبرین را به وجود میآورد
-
هاتک عرشه
لغتنامه دهخدا
هاتک عرشه . [ ت ِ ک ُ ع َ ش ِ ] (اِخ ) لقب ملکی از ملوک حمیر است . (منتهی الارب ).
-
lower deck
پایینعرشه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] عرشۀ زیرین میانعرشه در انبار کشتی
-
deck 2
عرشه 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] هر سطح افقی محصور در بدنۀ جانبی کشتی
-
deck 3, tablier (fr.)
عرشه 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] سطح فوقانی پل که زیر روسازی قرار میگیرد
-
helideck
عرشۀ بالگَرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] محلی مشخص بر روی سکوی نفتی یا عرشۀ کشتی برای نشستوبرخاست بالگَرد