کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عرب آباد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عرب آباد
لغتنامه دهخدا
عرب آباد. [ ع َ رَ ] (اِخ ) دهی از بخش ماهان شهرستان کرمان . ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر. 180 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و قنات تأمین میشود. محصولاتش : غلات حبوبات و صیفی است . اهالی بکشاورزی و مکاری و ریسندگی گذران میکنند. راه فرعی به شوسه دارد...
-
عرب آباد
لغتنامه دهخدا
عرب آباد. [ ع َ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان فشند بخش کرج شهرستان تهران . ناحیه ای است کوهستانی . سردسیر و 218 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و چشمه سار تأمین میشود. محصولات آن غلات و بنشن ، صیفی و باغات میوه و قلمستان و لبنیات است . شغل اهالی زراعت و گله...
-
عرب آباد
لغتنامه دهخدا
عرب آباد. [ ع َ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بالارخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه . واقع است در دشت . هوای آن معتدل است . 198 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. شغل اهالی زراعت و گله داری است . صنایع دستی کرباس بافی است . از اسدآباد میتوان اتو...
-
عرب آباد
لغتنامه دهخدا
عرب آباد. [ ع َ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان فعله کری بخش سنقر کلیائی شهرستان کرمانشاهان . ناحیه ای است ، واقع در دامنه و سردسیر است و 145 تن سکنه دارد و آب آن از قنات تأمین میشود. محصولات آن غلات و حبوبات و توتون و شغل اهالی زراعت است . صنایع دستی...
-
عرب آباد
لغتنامه دهخدا
عرب آباد. [ ع َ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان یهود بخش طبس شهرستان فردوس . 151 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیائی ج 9).
-
واژههای مشابه
-
عراق عرب
لغتنامه دهخدا
عراق عرب . [ ع ِ ق ِ ع َ رَ ] (اِخ ) رجوع به عراق (کشور عراق ) شود.
-
عرب اوغلو
لغتنامه دهخدا
عرب اوغلو. [ ع َ رَ اُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کل تپه فیض اﷲ بیکی بخش مرکزی سقز ناحیه ای است کوهستانی . سردسیر 165 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه و چشمه تأمین میشود محصولات آن غلات و لبنیات و توتون و تنباکو و قلمستان است . شغل اهالی زراعت و گله د...
-
عرب بائده
لغتنامه دهخدا
عرب بائده . [ ع َ رَ ب ِ ءِ دَ ] (اِخ ) کسانی اند که خود از بین رفته و آثار آنها مندرس گشته است و اخبار آنها جز قسمتی کم در دست نیست و مشهور نام قبائلی چند است . (از صبح الاعشی ج 1 ص 313). رجوع به عربستان شود.
-
عرب بکر
لغتنامه دهخدا
عرب بکر. [ ع َ رَ ب َ ک ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اربعه پایین (سفلی ) بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد. ناحیه ای است جلگه ای و گرمسیر، 550 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولات آن غلات و خرما و لیموست . شغل اهالی زراعت و باغبانی است و راه م...
-
عرب حسن
لغتنامه دهخدا
عرب حسن . [ ع َ رَ ح َ س َ ](اِخ ) دهی است از دهستان میان آب بخش مرکزی شهرستان شوشتر، واقع در 24 هزارگزی جنوب خاوری شوشتر کنار راه تابستانی شوشتر به بند قیر کنار شمال خاوری رود شطیط، واقع در دشت و گرمسیر است . 1200 تن سکنه دارد. آب آن از رود شطیط تأ...
-
عرب حلوائی
لغتنامه دهخدا
عرب حلوائی . [ ع َ رَ ب ِ ح َ ] (اِخ ) از ایلات اطراف تهران است . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 111).
-
عرب خالوئی
لغتنامه دهخدا
عرب خالوئی . [ ع َ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رستم . بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون ، واقع در 32 هزارگزی شمال باختر فهلیان و یک هزارگزی شوسه ٔ کازرون به بهبهان در دامنه واقع است . هوای آن گرم است 325تن سکنه دارد. محصولات آن غلات و برنج و حبوبات...
-
عرب راشد
لغتنامه دهخدا
عرب راشد. [ ع َ رَ ش ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز کنار راه لوله ٔ نفت اهواز به هفتگل ، واقع در دشت و گرمسیر است و 200 تن سکنه دارد. آب آن از چاه تأمین میشود. محصولات آن غلات است . شغل اهالی زراعت و گله داری است . در تابس...
-
عرب سرنگ
لغتنامه دهخدا
عرب سرنگ . [ ع َ رَ س ُ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان اقابای بخش مرکزی شهرستان گنبد قابوس از محله هائی بنام کسلخه ، امان قراجه ، بهلکه تشکیل شده است ، سکنه ٔ آن 1200 تن . محصولات آنجا غلات ، حبوب ، لبنیات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).