کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عراقیین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عراقیین
لغتنامه دهخدا
عراقیین . [ ع ِ ] (اِخ ) منسوبان به عراق . || پیروان مذهب اهل رأی و مذهب ابی حنیفه را گویند. رجوع به حنفی شود. در مقابل اهل مدینه که اهل حدیث و اتباع سلف صالح معروف بودند.
-
جستوجو در متن
-
صالح
لغتنامه دهخدا
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن روبة. وی از عراقیین و از او یونس بن ابی اسحاق روایت کند. (لسان المیزان ج 3 ص 169).
-
غسیلی
لغتنامه دهخدا
غسیلی . [ غ َ ] (اِخ ) ابراهیم بن اسحاق بن ابراهیم بن عیسی بن محمدبن مسلمةبن سلیمان بن عبداﷲبن حنظله غسیل بغدادی ، مکنی به ابواسحاق . او از عراقیین ، بنداربن بشار و محمدبن مثنی و عمروبن علی و دیگران روایت کند. در خراسان حدیث کرد و اخبار را تغییر میدا...
-
اسحاق
لغتنامه دهخدا
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن زیدبن سلمةبن الربیعبن جابر التیمی مکنی و ملقب بابی عثمان المعدل . متوفی بسال 340 هَ . ق . وی ثقه و مأمون است . ابونعیم گوید ابواسحاق بن حمزه از او برای ما روایت کرد و او از ابی النعمان و عمران بن عبدالرحیم و اسما...