کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عر
لغتنامه دهخدا
عر. [ ع َرر ] (ع اِ) جرب . || عیب . || شر. || آنکه زود از شیر گرفته شود. (از اقرب الموارد). کودکی که زود از شیر باز داشته شود یا عام است . (ناظم الاطباء). || کرکس . (مهذب الاسماء). || نهیق خر. بانگ خر. رجوع به عرعر و عروعر شود.
-
عر
لغتنامه دهخدا
عر. [ ع َرر ] (ع مص ) به بدی انداختن کسی را. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || آلودن کسی را به بدی . (منتهی الارب ). || رسانیدن کسی را به مکروهی . || از بیخ برکندن موی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || باز افکندن زمین را. (از اقرب الموارد) (آنندراج ...
-
عر
لغتنامه دهخدا
عر. [ ع ُرر ] (ع مص ) گشن ناک گردیدن . (منتهی الارب ). عَرّ.
-
عر
لغتنامه دهخدا
عر. [ ع ُرر ] گر. عَرّ. عرّه . با فتح اول جرب است و بضم اول قروحی است در اعناق ابل و فصلان . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). قرحه هایی در گردن شتر. || جرب . (از اقرب الموارد). گری و جرب . (ناظم الاطباء). || بیماریی است که از آن پشم گوسپند و شتر برافتد....
-
عر
واژهنامه آزاد
عَرْ:(ar) در گویش گنابادی یعنی نعره ، بالا بردن صدا ، فریاد ، جیغ
-
واژههای مشابه
-
عَرْ
لهجه و گویش گنابادی
ar در گویش گنابادی یعنی نعره ، بالا بردن صدا ، فریاد ، جیغ
-
عر عر
واژهنامه آزاد
صدای خر
-
عر و عر
لغتنامه دهخدا
عر و عر. [ ع َرْ رُ ع َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) حکایت آواز خر. نهیق . عرعر.- عر و عر کردن ؛ آواز برآوردن خر.- || مجازاً و در مقام استخفاف ، نسبت ناخوشایندی به آوای کسی دادن .
-
عر و عر
لغتنامه دهخدا
عر و عر. [ ع ُرْ رُ ع ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) گرفتار استفراغ و غثیان شدن . (فرهنگ لغات عامیانه ).
-
عُر و عُر
فرهنگ گنجواژه
صدای استفراغ.
-
عَر و عَر
فرهنگ گنجواژه
صدای خر.
-
عَر و عَر
فرهنگ گنجواژه
صدای خر، فریاد بلند، استفراغ.
-
عر زدن
لغتنامه دهخدا
عر زدن . [ ع َ زَ دَ ] (مص مرکب ) در تداول ، گریه کردن کودک است با آواز بلند.
-
عر زدن
فرهنگ فارسی معین
(عَ. زَ دَ) (مص ل .) (عا.) فریاد کشیدن .