کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عدیله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عدیله
فرهنگ نامها
(تلفظ: adile) (عربی) (مؤنث عدیل) ، مثل ، مانند ،همانند ، هم شأن ، هم وزن ؛ همسر .
-
واژههای مشابه
-
عدیلة
لغتنامه دهخدا
عدیلة. [ ع َ ل َ ] (ع اِ) همزاد. دیوی که با انسان زائیده میشود و با او هست . || دعائی است در کتب ادعیه . آن را بر سر مریض هنگام مرگ خوانند که پریان و دیوان و شیاطین از وی دور شوند.
-
جستوجو در متن
-
عدیلتان
لغتنامه دهخدا
عدیلتان . [ ع َل َ ] (ع اِ) تثنیه ٔ عدیلة. دو تیر یا کمان که هر یک معادل دیگر باشد. (قطرالمحیط) (از اقرب الموارد).
-
کاشانی
لغتنامه دهخدا
کاشانی . (اِخ ) ملا حبیب اﷲبن علی مددبن رمضان کاشانی از علمای امامیه ٔ قرن حاضر (قرن چهاردهم هجرت ) است . عابد و زاهد و متقی و عرفان مسلک و صاحب اخلاق حمیده بود و بشهادت تألیفات ظریفه ٔ متنوعه ٔ او علاوه بر علوم دینیه ٔ متداوله در بعضی از علوم غریبه...
-
حجرالبلور
لغتنامه دهخدا
حجرالبلور. [ ح َ ج َ رُل ْ ب َل ْ لو ] (ع اِ مرکب ) بلور . بیرونی در کتاب الجماهیر گوید: حجرالبلور هو المها منصوب المیم و مکسورها. قالوا اصله من الماء لصفائه و مشابهة زلاله و اصل الماء موه لقولهم فی جمع الجمع الذی هو میاه أمواه و منه موهت الشی ٔ اذا...
-
بالا
لغتنامه دهخدا
بالا. (ق ،اِ) فراز. (فرهنگ اسدی ). مقابل نشیب . بر. (هفت قلزم ) (آنندراج ). معال . (منتهی الارب ). زبر. (برهان قاطع)(انجمن آرای ناصری ). فوق . روی . (غیاث اللغات ) (برهان ) (هفت قلزم ). مقابل زیر. مقابل پائین : تو بر مایه ٔ دانش خود مایست که بالای هر...