کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عدول پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
skived
دیکشنری انگلیسی به فارسی
skived، بریدن، چیدن، قطع کردن، عدول کردن
-
اِرتَدَعَ عَن
دیکشنری عربی به فارسی
برگشت از , دست از … کشيد , عدول کرد از , عقب نشيني کرد از
-
skiving
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسکیبینگ، بریدن، چیدن، قطع کردن، عدول کردن
-
از صرافت افتادن
لهجه و گویش تهرانی
از تصمیم عدول نمودن، سست شدن در کار
-
عادل
فرهنگ فارسی معین
(دِ) [ ع . ] (اِفا.) دادگر، داد دهنده . ج . عدول .
-
obviates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
از بین می رود، مرتفع کردن، رفع کردن، رفع نیاز کردن، عدول کردن
-
deviate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
منحرف شدن، عدول کردن، کجرو شدن، انحراف ورزیدن، پرت شدن
-
deviates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انحراف دارد، منحرف شدن، عدول کردن، کجرو شدن، انحراف ورزیدن، پرت شدن
-
backtracked
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی تردید، رد گم کردن، عدول کردن، عهد شکستن
-
swerving
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چرخش، منحرف شدن، منحرف کردن، عدول کردن، طفره زدن، کج شدن
-
swerves
دیکشنری انگلیسی به فارسی
swerves، منحرف شدن، منحرف کردن، عدول کردن، طفره زدن، کج شدن
-
weaseling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماجراجویی، دروغ گفتن، شانه خالی کردن، عدول کردن
-
swerve
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرگردان، منحرف شدن، منحرف کردن، عدول کردن، طفره زدن، کج شدن
-
swerved
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چرخید، منحرف شدن، منحرف کردن، عدول کردن، طفره زدن، کج شدن
-
weaseled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماست، دروغ گفتن، شانه خالی کردن، عدول کردن