کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عدم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
عدم مطلق
لغتنامه دهخدا
عدم مطلق . [ ع َ دَ م ِ م ُ ل َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) عدم مطلق مقابل عدم ملکه است که شأنیت وجود دارد. (از شفا ج 2 ص 527).
-
عدم مقابل
لغتنامه دهخدا
عدم مقابل . [ ع َ دَ م ِ م ُ ب ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مسبوقیت زمانیات را به عدم زمان عدم مقابل گویند در مقابل عدم مجامع و بالجمله عدم مقابل عدم زمانی است زیرا هیچ یک از مراتب وجودی حوادث زمانی با یکدیگر جمع نمیشوند و از این جهت عدم فکی در سلسله...
-
عدم ملکه
لغتنامه دهخدا
عدم ملکه . [ ع َ دَ م ِ م َ ل َ ک َ / ک ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) یکی از اقسام تقابل است یعنی عدم آنچه در شأنش وجود است و به عبارت دیگر که در شأن شخص یا نوع یک جنس آن باشد که متصف به وجود باشد چنانکه عدم البصر به انسان کور میتوان گفت به اعتبار آ...
-
عدم آباد
لغتنامه دهخدا
عدم آباد. [ ع َ دَ ] (اِ مرکب )کنایه از دنیای دیگرست . مرگ که خاتمت زندگی است و مرادف با عدم خانه و عدم زار و عدم گاه است : کس نیامد به جهان کز غم ابنای جهان کف زنان رقص کنان تا عدم آباد نرفت . طالب آملی (از آنندراج ).اگر اندک حرکتی ... صادر گشتی عقو...
-
nonalignment/ non-alignment
عدم تعهد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] موضعگیری ضداستعماری اکثر کشورهای جهان سوم که جویای هویت جمعی مستقل از شرق و غرب بودند
-
خواب عدم
لغتنامه دهخدا
خواب عدم . [ خوا /خا ب ِ ع َ دَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از مرگ است . خواب مرگ . خواب جاوید. (آنندراج ) : چنین افسانه های خوش که دل گفت از دهان اوخضر گر بشنود از حیرتش خواب عدم گیرد.بابافغانی (از آنندراج ).
-
عدم الامان
دیکشنری عربی به فارسی
نا امني , تزلزل , سستي
-
عدم الکفاءة
دیکشنری عربی به فارسی
بي کفايتي , بي عرضگي , عدم کارداني , بي ظرفيتي
-
عدم المساواة
دیکشنری عربی به فارسی
نا برابري , عدم تساوي , اختلا ف , فرق , ناهمواري
-
عدم النضج
دیکشنری عربی به فارسی
نارسي , نابالغي
-
عدم التکافو
دیکشنری عربی به فارسی
ناجوري , بي شباهتي , عدم توافق , اختلا ف
-
عدم التوازن
دیکشنری عربی به فارسی
عدم تعادل , عدم توازن , ناهماهنگي
-
عَدَمُ الاخْتِصاص
دیکشنری عربی به فارسی
عدم صلاحيت (اختيارات) , فقدان صلاحيت
-
عدم استقرار
دیکشنری عربی به فارسی
بىثباتى , عدم ثبات , ناآرامى , تزلزل , نوسان , اضطراب , تشويش , برقرار نشدن
-
عدم تکامل
دیکشنری فارسی به عربی
اجهاض