کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عدفة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عدفة
لغتنامه دهخدا
عدفة. [ ع َ دَ ف َ ] (ع اِ) بیخ درخت که رفته است درزیر زمین . ج ، عِدَف . (اقرب الموارد) (قطرالمحیط).
-
عدفة
لغتنامه دهخدا
عدفة. [ ع ِ ف َ ] (ع اِ) از ده تا پنجاه مرد یا عام است . (منتهی الارب ). بین ده تا پنجاه مرد. (اقرب الموارد). گروه مردم یا مابین ده تا پنجاه از مردان . (قطرالمحیط). || فراهم آمدگی مردم . (منتهی الارب ). || پاره ای از هر چیزی . (منتهی الارب ) (قطر الم...
-
جستوجو در متن
-
عدف
لغتنامه دهخدا
عدف . [ ع َ دَ ] (ع اِ) خاشاک . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (قطرالمحیط). || اندک از علف و جز آن .(آنندراج ) (ناظم الاطباء). || ج ِ عِدفة.
-
نزاد
لغتنامه دهخدا
نزاد. [ ن َ ] (اِ) نژاد. نسب . نُسْبة. نِسْبة. (منتهی الارب ): عَدْفة؛ بن ونزاد هر چیزی . نُحاز، نِحاز؛ اصل و نزاد. نصاب ؛ نزاد و اصل هر چیزی . (منتهی الارب ). رجوع به نژاد شود.