کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عدة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
عده سربازان
دیکشنری فارسی به عربی
قوات
-
عِده،()نگهداشتن
لهجه و گویش تهرانی
مهلت،زمان بین طلاق و ازدواج مجدد
-
تامين في عدة شرکات
دیکشنری عربی به فارسی
بيمه اتکايي , بيمه مشترک
-
عده کارمند اماده برای انجام امری
دیکشنری فارسی به عربی
برکة
-
واژههای همآوا
-
عدت
لغتنامه دهخدا
عدت . [ ع ِدْ دَ ] (ع اِ)عِدّة. شمار. (آنندراج ). || ایام طلاق زنان که در آن مدت شوهر نکنند. برای مطلقه سه حیض یا سه ماه و برای بیوه چهار ماه و ده روز وعدت زنان حامله وضع حمل است . (آنندراج ) : چون مدت عدت بسرآمد عقد نکاحش بستند. (گلستان ). رجوع به ع...
-
عدت
فرهنگ فارسی معین
(عُ دَّ) [ ع . عدة ] (اِ.) 1 - لوازم زندگانی . 2 - ساز و برگ جنگ .
-
ادة
لغتنامه دهخدا
ادة. [ اِدْ دَ ] (ع ص ، اِ) اِدّ. سختی . || کار زشت . || عجب . شگفت : داهیة اِدَّة؛ آفت و بلای بزرگ . ج ، اِدَد.
-
ادة
لغتنامه دهخدا
ادة. [ اِ دَ تُن ْ ](علامت اختصاری ) ئدة. رمزِ فائدة. (مقیاس الهدایة).
-
ادت
لغتنامه دهخدا
ادت . [ ] (اِخ ) صنم کان فیه [ فی المولتان ] من الخشب مغشی بالسختیان الاحمر، فی عینیه یاقوتتان نفیستان و اسمه ادت باسم الشمس و کان یحج الیه من اقصی البلاد و یحمل الیه الاموال قرابین فترکه علی حاله محمدبن القاسم بن منبه علی وجه الاستصلاح حتی کسره حکم ...
-
عدت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: عدَّة، جمع: عُدَد] [قدیمی] 'oddat سازوبرگ جنگ، از قبیل خواربار، اسلحه، و چیزهای دیگر.
-
عِدَّةَ
فرهنگ واژگان قرآن
تعداد - شماره
-
عُدَّةً
فرهنگ واژگان قرآن
ساز و برگ - لوازم - توشه
-
جستوجو در متن
-
بچه جانوران
دیکشنری فارسی به عربی
عدة
-
بچه زاییدن(گربه)
دیکشنری فارسی به عربی
عدة