کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عجم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
خلج عجم
لغتنامه دهخدا
خلج عجم . [ خ َ ل َ ج ِ ع َ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ساری سوباساز بخش پلاشت شهرستان ماکو. دارای 291 تن سکنه . آب آن از ساری سو و محصول آنجا غلات ، پنبه ، توتون ، حبوبات و کرچک . شغل اهالی زراعت و راهش شوسه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
حسان عجم
لغتنامه دهخدا
حسان عجم . [ ح َس ْ سا ن ِ ع َ ج َ ] (اِخ ) لقب خاقانی است . رجوع به حسان العجم شود.
-
حافظ عجم
لغتنامه دهخدا
حافظ عجم . [ ف ِ ع َ ج َ ] (اِخ ) رومی ، محمدبن عادل . متوفی در حدود 900 هَ . ق . او راست : ارجاع العلم الی نقطة. (کشف الظنون ج 1 ص 82).
-
حافظ عجم
لغتنامه دهخدا
حافظ عجم . [ ف ِ ع َ ج َ ] (اِخ ) یکی از شعرای عثمانی که در زمان سلطان سلیم خان ثانی میزیست . وی با برادرش قوقله عجم از ایران آمده و مدّتی در مرزیفون اقامت گزید و سمت مدرّسی مدرسه ٔ علی پاشای قسطنطنیه را داشت ، و به اکثر علوم و فنون واقف بود، و تألی...
-
عجم زاده
واژهنامه آزاد
زاده ی قلعه عجم، نواده عجم بزرگ، نوادگان اکبر رییس قلعه عجم که از شرق پایتخت در زمان زندیه دفاع می کردند
-
بیات عجم
واژهنامه آزاد
(موسیقی) نامِ گوشه ای در دستگاه راست پنجگاه.
-
عجم گزند
واژهنامه آزاد
غیر عرب واسیب پذیر
-
عرب و عجم باز
لغتنامه دهخدا
عرب و عجم باز. [ ع َ رَ ب ُ ع َ ج َ ] (نف مرکب ) همان رسن باز است که دارباز نیز گویند، و این از اهل زبان به تحقیق پیوسته است . (از آنندراج ).
-
چشمه ٔ عراق عجم
لغتنامه دهخدا
چشمه ٔ عراق عجم . [ چ َ م َ ی ِ ع ِ ق ِ ع َج َ ] (اِخ ) مؤلف مرآت الخیال نویسد: چشمه ای است درعراق عجم که چون در ولایتی ملخ آید دو مرد که مرتکب خمر و زنا نشده باشند از آن آب بردارند و راه آن ولایت گیرند، پس مرغان سیاه در پی آن آب بروند و ملخ را از آ...
-
چل گزی عجم
لغتنامه دهخدا
چل گزی عجم . [چ ِ گ َ ع َ ج َ ] (اِخ ) نام یکی از روستاهای ناحیه ٔ شبانکاره ٔ بلوک دشتستان فارس . (از فارسنامه ٔ ناصری ).
-
چهل زرعی عجم
لغتنامه دهخدا
چهل زرعی عجم . [ چ ِ هَِ زَ ع َ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شبانکاره ٔ بخش برازجان شهرستان بوشهر، در 42هزارگزی شمال باختر برازجان و 5هزارگزی شمال راه فرعی برازجان به گناوه واقع است . 550 تن سکنه دارد. از چاه آبیاری میشود. محصولش خرما و شغل اهالی ک...
-
عرب و عجم
فرهنگ گنجواژه
همه اقوام، دستش به عرب و عجم بند نیست.
-
واژههای همآوا
-
اجم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ اجَمَة] [قدیمی] 'ajam بیشهها.
-
اجم
فرهنگ فارسی معین
(اَ جَ) [ ع . ] (اِ.) نیستان ، بیشه ، انبوه درختان .
-
آجم
لغتنامه دهخدا
آجم . [ ج ِ ] (ع ص ) زده شده ٔ از طعامی .