کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عجمت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
عجمت
/'ojmat/
معنی
کندزبان بودن؛ لکنت زبان داشتن؛ کندزبانی؛ لکنت زبان.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
عجمت
فرهنگ فارسی معین
(عُ مَ) [ ع . عجمة ] (اِمص .) 1 - لکنت زبان . 2 - ابهام . 3 - عدم فصاحت .
-
عجمت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: عجمة] [قدیمی] 'ojmat کندزبان بودن؛ لکنت زبان داشتن؛ کندزبانی؛ لکنت زبان.
-
واژههای همآوا
-
عجمة
لغتنامه دهخدا
عجمة. [ ع َ ج َ م َ / ع َ م َ ] ( ع ص ، اِ) خرمابن که از هسته روید. || سنگ سخت . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). سنگ سخت کلان که ناقه را به وی تشبیه دهند. (منتهی الارب ). ج ، عجمات .
-
عجمة
لغتنامه دهخدا
عجمة. [ ع ُ م َ / ع ِ م َ ] (ع اِ) ریگ بسته ، و گویند بسیاری ریگ . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). آخر ریگ توده . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). عجمةالرمل ؛ آخره . (از اقرب الموارد). || (اِمص ) ابهام . || خفا. || عدم فصاحت کلام . (اقرب الموارد). ||...
-
اجمة
لغتنامه دهخدا
اجمة. [ اَ ج َ م َ ] (اِخ ) محله ای است به بغداد، و آن را مسترشد باﷲ از خلفای عباسی بنا کرد و به سال 554 هَ . ق . بر اثر طغیان دجله خراب شد. (قاموس الاعلام ).
-
اجمة
لغتنامه دهخدا
اجمة. [ اَ ج َ م َ ] (ع اِ) رجوع به اجمه شود.
-
جستوجو در متن
-
نطق
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیان، سخنوری، سخنرانی، سخنگویی، سخن، کلام، گفتار، گفت ۲. تکلم، گویایی ≠ عجمت، گنگی
-
غتمة
لغتنامه دهخدا
غتمة. [ غ ُ م َ ] (ع اِمص ) عجمیت . (منتهی الارب ) (آنندراج ). سخن پیدا نتوان گفتن . فصاحت نداشتن . (ناظم الاطباء). عجمت در سخن : تقول فی منطقه غتمة. (اقرب الموارد).