کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عجله کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عجله کردن
فرهنگ واژههای سره
شتاب کردن
-
عجله کردن
لغتنامه دهخدا
عجله کردن . [ ع َ ج َ ل َ / ل ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) شتاب کردن در کاری . عجله نمودن .
-
عجله کردن
دیکشنری فارسی به عربی
استعجال , عجلة
-
واژههای مشابه
-
عجلة
لغتنامه دهخدا
عجلة. [ ع َ ج َ ل َ ] (اِخ ) از دهات ذمار به یمن است . (معجم البلدان ).
-
عجلة
لغتنامه دهخدا
عجلة. [ ع ِ ل َ ] (ع اِ) گوساله ٔ ماده .(منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). || سقاء. (اقرب الموارد). || خیک روغن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || دولاب . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || توشه دان . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ج ، عِجَل ، عِجا...
-
عجلة
لغتنامه دهخدا
عجلة. [ ع ِ ل َ] (اِخ ) موضعی است نزدیک انبار و بنام عجلة دختر عمروبن عدی ، جد ملوک لخم موسوم است . (معجم البلدان ).
-
عجله کن
فرهنگ واژههای سره
شتاب کن
-
عجله داشتن
لغتنامه دهخدا
عجله داشتن . [ ع َ ج َ ل َ / ل ِ ت َ ] (مص مرکب ) شتاب داشتن .
-
عجله کرد
دیکشنری فارسی به عربی
اِبتَسَرَ
-
عجله كرد
دیکشنری فارسی به عربی
استعجل
-
از روی عجله
دیکشنری فارسی به عربی
عاجل
-
کاری را با عجله و اشتیاق انجام دادن
دیکشنری فارسی به عربی
اندفاع
-
جستوجو در متن
-
استعجال
دیکشنری عربی به فارسی
عجله , شتاب , سرعت , عجله کردن