کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عجله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
عجله نمودن
لغتنامه دهخدا
عجله نمودن . [ ع َ ج َ ل َ / ل ِ ن ُ / ن ِ / ن ِ دَ ] (مص مرکب ) عجله کردن .
-
عجله کردن
دیکشنری فارسی به عربی
استعجال , عجلة
-
عجله کرد
دیکشنری فارسی به عربی
اِبتَسَرَ
-
عجله كرد
دیکشنری فارسی به عربی
استعجل
-
از روی عجله
دیکشنری فارسی به عربی
عاجل
-
کاری را با عجله و اشتیاق انجام دادن
دیکشنری فارسی به عربی
اندفاع
-
واژههای همآوا
-
أَجَلَهُ
فرهنگ واژگان قرآن
موعد او(آن مرد)
-
اجله
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: اجلَّة، جمعِ جَلیل] 'ajelle = جَلیل
-
اجله
فرهنگ فارسی معین
(اَ جِ ل َّ یا لِّ ) [ ع . اجلة ] (ص .) جِ جلیل ؛ بزرگان ، مهان .
-
آجله
لغتنامه دهخدا
آجله . [ ج ِ ل َ ] (ع ص ، اِ) تأنیث آجل . || آن جهان . (مهذب الاسماء). آخرت . || هرچه بامهلت باشد.
-
اجلح
لغتنامه دهخدا
اجلح . [ اَ ل َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن حجیَّة، مکنّی به ابوحُجیَّة. محدّث است . و رجوع به ابوحُجیَّة ... شود.
-
اجلح
لغتنامه دهخدا
اجلح . [ اَ ل َ ] (ع ص ) مردی که پیش سر او کم موی باشد. (منتهی الارب ). آنکه مویش از هر دو سوی سر رفته بود. آن که موی از دو سوی پیشانی او بشده باشد. (تاج المصادر). || هودج پست . || سقف که بر اطرافش دیوار نباشد. (منتهی الارب ). (معنی اخیر در تاج العرو...
-
اجله
لغتنامه دهخدا
اجله . [ اَ ج ِل ْ ل َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ جلیل . || (اِ) جج ِ جُل ّ.
-
اجله
لغتنامه دهخدا
اجله . [ اَ ل َه ْ ] (ع ص ) مرد فراخ پیشانی . || آنکه مویش از پیش سررفته باشد. || گاو بی شاخ . (منتهی الارب ).
-
اجله
لغتنامه دهخدا
اجله . [ اِ ل َه ْ ] (اِخ ) دهی است به یمامه . (مراصد).