کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عثور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
عُثِرَ
فرهنگ واژگان قرآن
اطلاع حاصل شد - معلوم شد (عثور بر هر چيز ، اطلاع بر آن و يافتن آن است . )
-
عاثره
لغتنامه دهخدا
عاثره . [ ث ِ رَ ] (ع ص ) مؤنث عاثر. رجوع به عاثر شود. || (اِ) حادثه که موجب عثور شود. (از اقرب الموارد).
-
دیده ور شدن
لغتنامه دهخدا
دیده ور شدن . [دی دَ / دِ وَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) واقف شدن . مطلع گشتن . بینا گشتن . اطلاع یافتن . اطلاع . (منتهی الارب ) (ترجمان القرآن ) (المصادر) (تاج المصادر بیهقی ). عثر. عثور. (تاج المصادر) (ترجمان القرآن ) (دهار). التقاط؛ آگاه و دیده ور شدن به ...
-
لغزان
لغتنامه دهخدا
لغزان . [ ل َ ] (نف ) لخشان . لغزنده . لیز. در حال لغزیدن . اَملس . نسو. نسود. عَثور. لزج . لَجز. قرقر. زُهلول . (منتهی الارب ) : آب کندی دور و بس تاریک جای لغزلغزان چون در او بنهند پای . رودکی .سرش همچو سر ماهی است لغزان . سوزنی .زُل ؛ جای لغزان . ز...