کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عثلیت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عثلیت
لغتنامه دهخدا
عثلیت . [ ع ِ ] (اِخ ) قلعه ای است به سواحل شام مشهور به حصن احمر. (منتهی الارب ) (معجم البلدان ).
-
واژههای همآوا
-
اصلیت
لغتنامه دهخدا
اصلیت . [ اِ ] (ع ص ) شمشیر زدوده ٔ بُرّان و آهیخته . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). شمشیر گذرنده . ج ، اصالیت . (مهذب الاسماء).
-
اصلیت
لغتنامه دهخدا
اصلیت . [ اِ ] (ع ص ) مرد دلاور و کاربر در حوایج و آماده برای انجام دادن آنها. اصلتی . اِصلات . مصلات . مِصلت . مُصلت . (از قطر المحیط). مرد دلاور کاربر در نیازمندیها. منصلت . (از المنجد). و رجوع به اصلات و اصلتی و دیگر کلمه های مترادف آن شود.
-
اصلیة
لغتنامه دهخدا
اصلیة. [ اَ لی ی َ ] (ع ص نسبی ) تأنیث اصلی . مقابل فرعیة: جهات اصلیة. رجوع به اصلی و اصل و جهات شود. || چیزهای اصلی . (ناظم الاطباء).- حروف اصلیة ؛ حروفی باشند که در صرف کلمه باقی و پایدارند، در برابر حروف زایدة. رجوع به حرف زائد و کشاف اصطلاحات ال...
-
جستوجو در متن
-
لویاتان
لغتنامه دهخدا
لویاتان . (اِ) تمساح . رجوع به تمساح شود. وصف این حیوان در کتاب ایوب فصل 41 به تفصیل بیان شده است و از جمله ٔ جباران حیوانات آبی است همچنانکه بهیموت از جباران حیوانات خشکی می باشد و از قرار شرحی که در ایوب وارد است با تعریف و توصیف نهنگ مطابق میباشد....