کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عتیل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عتیل
لغتنامه دهخدا
عتیل . [ ع َ ] (ع ص ) تشنه . (غیاث اللغات از لطائف ). || مزدور. (مهذب الاسماء). مزدور و خادم . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || داء عتیل ، شدید؛ بیماری سخت . (اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
عطیل
لغتنامه دهخدا
عطیل . [ ع َ ] (ع اِ) خوشه ٔ طلع خرمابن نر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
آتیل
لغتنامه دهخدا
آتیل . (اِخ ) نام دیهی از اکراد بناحیه ٔ زوزان .
-
اتیل
لغتنامه دهخدا
اتیل . [ ] (اِخ ) اتل . عدیل .رودی است که از شمال بحر خزر وارد آن دریاچه میشود و امروز به ولگا معروفست . گویند خزر را کنار جوی اتیل خوش آمد از دیگر جایها و آنجا شهر خزران بنا نهاد.(مجمل التواریخ و القصص ). رجوع به آتل و اتل شود.
-
جستوجو در متن
-
عتلاء
لغتنامه دهخدا
عتلاء. [ ع ُ ت َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ عَتیل . (منتهی الارب ). مزدور و خادم . (آنندراج ).
-
عقیلی
لغتنامه دهخدا
عقیلی . [ ع َ ] (ص نسبی ) منسوب به عقیل بن ابی طالب است . قاسم بن محمدبن عبداﷲبن محمدبن عتیل بن ابی طالب عقیلی محدث ، بدین نسبت شهرت دارد. (از اللباب فی تهذیب الانساب ).
-
مزدور
لغتنامه دهخدا
مزدور. [ م ُ ] (ص مرکب ) مرکب است از لفظ مزد که به معنی اجرت است و کلمه ٔ «ور» که به معنی صاحب و خداوند است ، بجهت رفع ثقل ما قبل واو را ضمه داده واو را ساکن کردند و بفتح میم که مشهور است خطا باشد. (آنندراج ) (غیاث ). شاکر. اسیف . عسیف . جری . عُضُرت...