کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عتيق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
عَتِيقِ
فرهنگ واژگان قرآن
قديمي (منظور از بيت عتيق کعبه است که به خاطر قديمي بودنش به اين نام ناميده شده ، چون اولين خانهاي که براي عبادت خدا در زمين ساخته شد ، همين کعبه بوده همچنانکه قرآن کريم هم فرموده : ان اول بيت وضع للناس للذي ببکة مبارکا و هدي للعالمين و امروز قريب چها...
-
عتیق
دیکشنری فارسی به عربی
مبکرا
-
عتیق الساجة
لغتنامه دهخدا
عتیق الساجة. [ ع َ قُس ْ سا ج َ ] (اِخ ) قریه ای بود بین آذربایجان و بغداد که طغیان دجله آن را ویران کرد.
-
غازی عتیق
لغتنامه دهخدا
غازی عتیق . [ ع َ ] (اِ مرکب ) نوعی سکه . رجوع به غازی شود.
-
عهد عتیق
لغتنامه دهخدا
عهد عتیق . [ ع َ دِ ع َ ](اِخ ) کتب و اسفار مقدسی که پیش از مسیح نوشته شده است . تورات . مقابل عهد جدید که انجیل باشد. (از یادداشت مرحوم دهخدا). عهد قدیم . رجوع به عهد قدیم شود.
-
سفیدان عتیق
لغتنامه دهخدا
سفیدان عتیق . [ س َ ع َ ] (اِخ ) دهی از دهستان مواضعخان بخش ورزقان شهرستان اهر.از لحاظ اداری تابع بخش بستان آباد از شهرستان تبریز. دارای 770 تن سکنه و آب آن از چشمه است . محصول آن غلات و حبوبات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
فرات عتیق
لغتنامه دهخدا
فرات عتیق . [ ف ُ ت ِ ع َ ] (اِخ ) نام یکی از نهرهای فرعی فرات که در واسط و بطایح می نشیند و در زیر دیه مطاره ازبطایح بیرون آمده به آب دجله ضم میشود. (از نزهةالقلوب حمداﷲ مستوفی چ لیدن ص 210). رجوع به فرات شود.
-
هرزند عتیق
لغتنامه دهخدا
هرزند عتیق . [ هََ زَ دِ ع َ ] (اِخ ) رجوع به هرزند کهنه شود.
-
غازی عتیق
فرهنگ فارسی معین
(عَ) [ تر - ع . ] (اِمر.) پولی است که ترکان عثمانی در عراق رایج کردند و قیمت آن با 95 غروش رایج برابر بود.
-
جبن عتیق
لغتنامه دهخدا
جبن عتیق . [ ج ُ ب ُ ن ِ ع َ ](ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) یا یابس . پنیر خشک . بهترین آن روغن دار شیرین باشد. و طبیعت آن گرم و خشک است در سوم . و مصلح ریشهای بد بود. و چون با زیت سحق کنند سودمند بود جهت تحجر مفاصل ... و چون بریان کنند شکم ببندد. و پنیر م...
-
جامع عتیق
لغتنامه دهخدا
جامع عتیق . [ م ِ ع ِ ع َ ](اِخ ) مسجد بزرگی است در اسنا. به عقیده ٔ مورخین قرن 8 هَ . ق . اسنا شهر بزرگی بوده که دارای سیزده هزار خانه و دو مدرسه بوده است و جمعی بزرگان از آنجا برخاسته اند که ابن حاجب نحوی مشهور از آن جمله است .بدرالجمالی که از ممال...
-
قانون عتیق
لغتنامه دهخدا
قانون عتیق . [ ن ِ ع َ ] (اِخ ) قانون موسی . (ناظم الاطباء).
-
اسلامبول عتیق
لغتنامه دهخدا
اسلامبول عتیق . [ اِ ع َ ] (اِ مرکب ) پول طلا، ترکی و عراقی ، قیمت آن 150 قروش رائج . (النقودالعربیة ص 166).
-
بابای عتیق
لغتنامه دهخدا
بابای عتیق . [ ع َ ] (اِخ ) رجوع به بابااسکی شود.
-
عهد عتیق
دیکشنری فارسی به عربی
عصر قديم