کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
عته
/'atah/
معنی
ناقصعقل شدن؛ کمعقل شدن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
عته
لغتنامه دهخدا
عته . [ ع َ / ع ُت ْه ْ ] (ع مص ) سبک عقل شدن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || کم عقل شدن . (منتهی الارب ). || فاقد خرد گشتن . (اقرب الموارد). || مدهوش گشتن . (منتهی الارب ). و گفته اند مدهوش شدن از جز دیوانگی . (اقرب الموارد). معتوه شدن . || رفتن...
-
عته
فرهنگ فارسی معین
(عَ تَ) [ ع . ] (اِمص .)بی خردی ، سبک سری .
-
عته
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'atah ناقصعقل شدن؛ کمعقل شدن.
-
واژههای همآوا
-
اته
لغتنامه دهخدا
اته . [ ] (هندی ، اِ) نام هندی دقیق است که آرد باشد. || و هم بهندی نام میوه ای است در شکل شبیه به ثمر کاج . آناناس (؟).
-
آته
واژهنامه آزاد
پدر.
-
آته
واژهنامه آزاد
پدر؛ این کلمه را مردم هزارۀ افغانستان به کار می برند.
-
جستوجو در متن
-
دلشدگی
لغتنامه دهخدا
دلشدگی . [ دِ ش ُ دَ /دِ ] (حامص مرکب ) حالت و کیفیت دلشده . غمزدگی . پریشانی و اضطراب . || عاشقی . عشق : مردمان گویند این دلشدگی چیست بر اواین قضائی است بر این سر که ندانم چه قضاست . فرخی .در دلشدگی قرار می دارصبری بستم بکار می دار. نظامی .غم داد دل...
-
ابوالفضل
لغتنامه دهخدا
ابوالفضل . [ اَ بُل ْ ف َ ] (اِخ ) ابن یامین . طبیبی یهودی معروف به شریطی . از مردم حلب . آنگاه که شرف الدین طوسی عالم علوم ریاضی وسایر اصول حکمت بحلب شد و بدانجا اقامت گزید ابوالفضل تلمذ او گزید و از وی قسمی از علوم متداوله ٔ قوم فراگرفت و از آنجمله...
-
تاج الکتاب
لغتنامه دهخدا
تاج الکتاب .[ جُل ْ ک ُت تا ] (اِخ ) (سید...) ظهیرالدین سرخسی . عوفی در ترجمه ٔ احوال وی آرد: السید الاجل ظهیرالدین تاج الکتاب السرخسی رحمةاﷲ علیه . کان سیادت و جان سعادت بر آسمان علوم ماه تابان و بر فلک علو خورشید رخشان مدتها دیوان انشاء سلطان شهید ...
-
ابوالهیثم
لغتنامه دهخدا
ابوالهیثم . [ اَ بُل ْ هََ ث َ ] (اِخ ) خالدبن یزید کاتب خراسانی . اصل او از خراسان و منشاء وی بغداد است . او در اول کاتب جیش بود سپس محمدبن عبدالملک زیات وزیرعمل بعض ثغور داد. و او را با ابوتمام طائی مهاجات و مشاعرات است . و گویند وقتی در راهی آواز ...