کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عتقی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عتقی
لغتنامه دهخدا
عتقی . [ ع ِ ] (اِخ ) ابن قاسم بن خالدبن جناده ٔ عتقی . فقیهی مالکی و از علماء اواخر قرن دوم هجری است . از امام مالک و جز او فقه آموخت و بیست سال دردرس مالک حاضر بود. پس از مرگ مالک به تدریس پرداخت . وی به سال 195 هَ . ق . به مصر درگذشت و در خارج باب...
-
واژههای مشابه
-
ابن قاسم عتقی
لغتنامه دهخدا
ابن قاسم عتقی . [ اِ ن ُ س ِ م ِ ع ُ ت َ ] (اِخ ) ابوعبداﷲ عبدالرحمن بن قاسم بن خالدبن جنادة عتقی ، از غیر نژاد عرب ، از موالی زبیدبن حارث عتقی ، شاگرد مشهور مالک بن انس ، رئیس مذهب و مرجعمالکیان پس از او. مولد او به سال 128 یا 132 یا 133 هَ .ق . و و...
-
واژههای همآوا
-
اتقی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] 'atqā ۱. پرهیزکارتر؛ پارساتر.۲. حفظکنندهتر.
-
اتقی
لغتنامه دهخدا
اتقی . [ اَ قا ] (ع ن تف ) متقی تر. پارساتر. پرهیزگارتر.
-
اطغی
لغتنامه دهخدا
اطغی . [ اَ غا ] (ع ن تف ) طاغی تر. سرکش تر. طغیان کننده تر. || گمراه کننده تر.- امثال :اطغی من اللیل . (یادداشت مؤلف ).
-
جستوجو در متن
-
ابوعبدا
لغتنامه دهخدا
ابوعبدا. [ اَ ع َ دِل ْ لاه ] (اِخ ) عتقی . عبدالرحمن بن قاسم بن خالدبن جنادة فقیه مالکی . رجوع به ابن قاسم عتقی ... شود.
-
ابوعبدالرحمن
لغتنامه دهخدا
ابوعبدالرحمن . [ اَ ع َ دِرْ رَ ما ] (اِخ )محمدبن عبداﷲبن محمد عتقی . رجوع َ به محمد... شود.
-
جذرة
لغتنامه دهخدا
جذرة. [ ج ُ رَ ] (اِخ ) ابن سیرة عتقی است . وی در فتح مصر حضور داشته است . (از لباب الانساب ).
-
صمد
لغتنامه دهخدا
صمد. [ ص َ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان بن قاسم عتقی مصری ، مکنی به ابی الازهر. وی مانند پدر خویش یکی از ائمه ٔ اعلام است . از پدر خود و ابن عیینه و ابن وهب حدیث کند و قرآن را بر ورش خواند و بسبب مکانتی که او راست ، اندلسیان بر قرائت ورش اعتماد کردند ...
-
جدرة
لغتنامه دهخدا
جدرة. [ ج ُ رَ ] (اِخ ) ابن سبدة عتقی . صحابی است که در فتح مصر حضور داشته است . (از تاج العروس ) (منتهی الارب ). ابن ماکولا آن را چنین [ با دال مهمله ] ضبط کرده است . (از تاج العروس ). و در حسن المحاضره چنین آمده : جدرةبن سبدة ثقفی بگفته ٔ ابن ؟ او ...
-
محمد
لغتنامه دهخدا
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن محمد، مکنی به ابوعبدالرحمان و مشهور به عتقی فیریابی منجم قرن چهارم هجری اهل آفریقا بود و در مصر اقامت گزید و در اغلب علوم نظر داشت و تخصصش در نجوم بود با ابوتمیم قیروانی که بر مصر تسلط یافت بسر می برد. کتاب...
-
اصبهدوست
لغتنامه دهخدا
اصبهدوست . [ اِ ب َ] (اِخ ) ابن محمدبن حسن بن اسعدبن شیرویه ٔ دیلمی ، مکنی به ابومنصور. از شاعران بود و در حدیث نیز دست داشت . از ابوعبداﷲبن حجاج شعر وی را روایت کرد و از عبدالعزیزبن نباته حدیث روایت دارد. بوضعی مبالغه آمیز از مذهب شیعه پیروی میکرد و...