کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عتبه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
عتبه
/'atabe/
معنی
۱. آستانۀ در؛ آستانه؛ درگاه.
۲. مقبرۀ هریک از امامان و بزرگان تشیع.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. آستانه، آستان، جناب، حضرت، درگاه
۲. زن، زوجه، همسر
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
عتبه
واژگان مترادف و متضاد
۱. آستانه، آستان، جناب، حضرت، درگاه ۲. زن، زوجه، همسر
-
عتبه
فرهنگ فارسی معین
(عَ تَ بِ) [ ع . عتبة ] (اِ.) آستانه ، آستانة در، درگاه .
-
عتبه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: عتبَة، جمع: عتبات] [قدیمی] 'atabe ۱. آستانۀ در؛ آستانه؛ درگاه.۲. مقبرۀ هریک از امامان و بزرگان تشیع.
-
واژههای مشابه
-
عتبة
لغتنامه دهخدا
عتبة. [ ع َ ت َ ب َ ] (ع اِ) آستانه ٔ در یا بالایین ازهر دو. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). || هر پله از نردبان . یک پایه نردبان . (منتهی الارب ). || زن مرد. (منتهی الارب ). زن . (اقرب الموارد). || (ص ) ناخوش . (اقرب الموارد) (آنندراج ) (م...
-
عتبة
لغتنامه دهخدا
عتبة. [ ع ُ ب َ ] (اِخ ) ابن الحباب انصاری شاعری غزل سرای و از مردم مدینه و از شعرای عصر اموی است . وی نزدیک مدینه به قتل رسید. (از الاعلام زرکلی ).
-
عتبة
لغتنامه دهخدا
عتبة. [ ع ُ ب َ ] (اِخ ) ابن ربیعةبن عبدشمس مکنی به ابوالولید. از بزرگان قریش در عصر جاهلی است . اسلام را دریافت و در جنگ بدر با مشرکان بود و چون سری بزرگ داشت خودی که برای او مناسب باشد یافت نشد و پارچه ای بر سر خود بست . وی در این جنگ به سال 2 هَ ....
-
عتبة
لغتنامه دهخدا
عتبة. [ ع ُ ب َ ] (اِخ ) ابن غزوان بن جابربن وهیب الحارثی . بانی شهر بصره وصحابی و قدیم الاسلام است . وی به حبشه عزیمت کرد و درجنگ بدر و قادسیه حاضر بود. عمر او را ولایت بصره داد در آن وقت بصره را «الابلة» یا «أرض الهند» مینامیدند. عتبه طرح شهر را ب...
-
عتبة
لغتنامه دهخدا
عتبة. [ ع ُ ب َ ] (ع اِ) خم رودبار. (اقرب الموارد).
-
عتبة
لغتنامه دهخدا
عتبة. [ ع ُ ب َ] (اِخ ) ابن ابی سفیان بن حرب بن امیةبن عبدشمس است که معاویه به سال 43 هَ . ق . وی را ولایت مصر داد سپس به اسکندریه شد و در آنجا برای خود خانه ای بساخت و به سال 44 هَ . ق . بدانجا درگذشت . (از الاعلام زرکلی ).
-
عتبة
دیکشنری عربی به فارسی
استانه , سرحد
-
وادی عتبه
لغتنامه دهخدا
وادی عتبه . [ ] (اِخ ) یکی از سه ناحیه ٔ فزان (واقع در شمال آفریقا بین فیوم و طرابلس ). (از قاموس الاعلام ترکی در ذیل وادی شرقی ).
-
عتبة الباب
دیکشنری عربی به فارسی
تير سردر , سنگ سردر
-
جستوجو در متن
-
عتبات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ عَتَبه] 'atabāt = عتبه