کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عتاهیة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عتاهیة
لغتنامه دهخدا
عتاهیة. [ ع َ / ع ُ ی َ ] (ع مص ) رجوع به عُتاه شود در همه ٔ معانی || (اِمص ) کم عقلی . (منتهی الارب ). || گمراهی . || (ص )مردم بی عقل و احمق . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).- ابوالعتاهیه . رجوع به همین کلمه شود.
-
جستوجو در متن
-
محمد
لغتنامه دهخدا
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن حسن بن دریدبن عتاهیة. رجوع به ابن درید ابوبکر... شود.
-
ابوبکر
لغتنامه دهخدا
ابوبکر. [ اَ بو ب َ ] (اِخ ) محمدبن حسن بن دریدبن عتاهیه . رجوع به ابن درید... شود.
-
بی عقل
لغتنامه دهخدا
بی عقل . [ ع َ ] (ص مرکب ) (از: بی + عقل ) احمق . (یادداشت مؤلف ). بی دانش . (آنندراج ). معتوه . عتاهیة. مأموه . (منتهی الارب ). بی هوش .بی شعور. دیوانه . (ناظم الاطباء). بی خرد : از ره نام همچو یکدگرندسوی بی عقل هرمس و هرماس .ناصرخسرو.یکی گفتش ای ...
-
گمراهی
لغتنامه دهخدا
گمراهی . [ گ ُ ] (حامص مرکب ) ضلالت . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). گم کردگی راه . غوایت . بی راهی . اغوا. (ناظم الاطباء). تیه . خَیسَری . خَسار. خَساره . ضَل یا ضُل . ضَلالة. ضِلَّه . ضَلَّه . ضَلَل . ضَلال . عَتاهیَّة. عَتاهة. عَیهاق . ...
-
ابن درید
لغتنامه دهخدا
ابن درید. [ اِ ن ُ دُ رَ ] (اِخ ) ابوبکر محمدبن حسن بن عتاهیة ازدی لغوی (223-321 هَ .ق .). تولد او ببصره بود و در همان شهر تحصیل علوم کرد ودر سال 257 در فتنه ٔ صاحب الزنج از بصره بعمان و از عمان بفارس رفت و به دربار آل میکال پیوست و در آنجا ریاست دیو...
-
حفص
لغتنامه دهخدا
حفص . [ ح َ ] (اِخ ) ابن ولید حضرمی یکی از امرای دولت امویست . او در زمان هشام بن عبدالملک به سال 108 هَ . ق . والی مصر بود و دو هفته بعد معزول شد و در تاریخ 124 باز به والیگری مصر نایل گردید و این بار پس از سه سال حکومت در سنه ٔ 127 از طرف مروان حما...
-
گمراه
لغتنامه دهخدا
گمراه . [ گ ُ ] (ص مرکب ) گم کرده راه . سرگشته . آواره . بی راه . روگردان . (ناظم الاطباء). تَیّاه . تَیهاف . خَسَر: سَباه ؛ مرد عقل رفته و گمراه . ضَلول . ضال ّ. (دهار). عَتاهة. عَتاهیَّة. غَو. غاوی . غَوی ّ. غَیّان . (منتهی الارب ) : دلخسته و محروم...
-
زامل
لغتنامه دهخدا
زامل . [ م ِ ] (اِخ ) ابن عمرو جبرانی حاکم دمشق در 127 هَ . ق . است . طبری آرد: مروان بن محمد پس از آنکه خلافتش در شام استوار شد اهالی غوطه ، دمشق ، حمص و دیگر نواحی را در انتخاب حاکم آزاد گذارد و اهل دمشق زامل بن عمرو جبرانی را برگزیدند... و در همین...
-
ر
لغتنامه دهخدا
ر. (حرف ) حرف دوازدهم از الفبای فارسی و دهم از حروف هجای عرب (ابتث ) و بیستم از حروف ابجد و بحساب جُمَّل آن را به دویست دارند و از حروف مکسوره و زلاقه و مسروری و منفصله یا خواتیم و آنیه و مهمله (غیر منقوطه ) و نورانیه یا حروف حق و متشابهه یامتزاوجه و...