کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عتاهة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عتاهة
لغتنامه دهخدا
عتاهة. [ ع َ هََ ] (ع اِمص ) دل شدگی . || بی عقلی . || گمراهی . || (ص ) مرد گمراه . || مرد گول . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
عتاهة
لغتنامه دهخدا
عتاهة. [ ع َ هََ ] (ع مص ) عتاه . (اقرب الموارد). رجوع به عتاه شود.
-
واژههای همآوا
-
اطاحة
لغتنامه دهخدا
اطاحة. [ اِ ح َ ] (ع مص ) (از «طوح ») هلاک کردن و فانی ساختن و از میان بردن . (از اقرب الموارد). نیست نمودن و بردن چیزی را. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). || نابود ساختن مال را . || اطاحه ٔ موی ؛ ستردن آن . (از اقرب الموارد). افکندن ...
-
جستوجو در متن
-
دلشدگی
لغتنامه دهخدا
دلشدگی . [ دِ ش ُ دَ /دِ ] (حامص مرکب ) حالت و کیفیت دلشده . غمزدگی . پریشانی و اضطراب . || عاشقی . عشق : مردمان گویند این دلشدگی چیست بر اواین قضائی است بر این سر که ندانم چه قضاست . فرخی .در دلشدگی قرار می دارصبری بستم بکار می دار. نظامی .غم داد دل...
-
گمراهی
لغتنامه دهخدا
گمراهی . [ گ ُ ] (حامص مرکب ) ضلالت . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). گم کردگی راه . غوایت . بی راهی . اغوا. (ناظم الاطباء). تیه . خَیسَری . خَسار. خَساره . ضَل یا ضُل . ضَلالة. ضِلَّه . ضَلَّه . ضَلَل . ضَلال . عَتاهیَّة. عَتاهة. عَیهاق . ...
-
گمراه
لغتنامه دهخدا
گمراه . [ گ ُ ] (ص مرکب ) گم کرده راه . سرگشته . آواره . بی راه . روگردان . (ناظم الاطباء). تَیّاه . تَیهاف . خَسَر: سَباه ؛ مرد عقل رفته و گمراه . ضَلول . ضال ّ. (دهار). عَتاهة. عَتاهیَّة. غَو. غاوی . غَوی ّ. غَیّان . (منتهی الارب ) : دلخسته و محروم...
-
گول
لغتنامه دهخدا
گول . (ص ) أبله . نادان . (برهان قاطع) (سراج اللغات )(فرهنگ رشیدی ) (فرهنگ سروری ). احمق . (فرهنگ رشیدی ) (فرهنگ شعوری ). آنکه او را زود فریب توان داد. کودن .کانا. پَپِه . پَخمه . چُلمَن . خُل . چِل . آب دندان . (یادداشت مؤلف ). اَبِک . اَخرَق . اَ...