کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عبیبة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عبیبة
لغتنامه دهخدا
عبیبة. [ ع َ ب َ ] (ع اِ) چیزی است شیرین به شکل صمغ که از درخت عرفط برآید و خورده شود. || عصاره . || چراگاه شتران از شورگیاه درزمین پست . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
عرفط
لغتنامه دهخدا
عرفط. [ ع ُ ف ُ ] (ع اِ) نوعی از درخت خاردار. (منتهی الارب ). درختی است از عضاه که «مغفور» میتراود و شکوفه ٔ آن سفید و غلطان است . یکدانه ٔ آن عرفطة. (از اقرب الموارد). عِض ّ و عُض ّ، درخت عرفط. (از منتهی الارب ). عَبیبة، چیزی است شیرین بر شکل صمغ که...
-
یز
لغتنامه دهخدا
یز. [ ی َ ] (اِ) گیاهی خاردار که به تازی ثمام گویند و آن را بر اطراف خیمه و دیگر جایها گذارند تا مردمان و جانوران آمد شد نتوانند نمود. (ناظم الاطباء). گیاهی باشد پرخار که بر اطراف خیمه و جایگاهی نهند که مردم و جانور نتواند آمد. (فرهنگ جهانگیری ) (بره...
-
شیر
لغتنامه دهخدا
شیر. (اِ) مایعی سپید و شیرین که از پستان همه ٔ حیوانات پستاندار ترشح می کند، و به تازی لبن گویند. (ناظم الاطباء) (از برهان ). به معنی شیر است که می خورند، و به این معنی به یای معروف است نه مجهول ، و این ترجمه ٔ لبن است و استادان شعر این دو را با هم ق...