کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عبور کردنی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جواز عبور
دیکشنری فارسی به عربی
إِجازَة مُرُورٍ
-
عبور کرد
دیکشنری فارسی به عربی
اِجْتازَ ، إِجْتَسَرَ
-
راه عبور
دیکشنری فارسی به عربی
طريق
-
عبور دادن
دیکشنری فارسی به عربی
صليب , نقل
-
محل عبور
دیکشنری فارسی به عربی
ممر
-
اسم عبور
دیکشنری فارسی به عربی
کلمة السر
-
عبور و مرور
فرهنگ واژههای سره
آمد و شد
-
عبور و مرور
لغتنامه دهخدا
عبور و مرور. [ ع ُ رُ م ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) آمد و شد: در برخی از معابر نویسند که عبور و مرور ممنوع است .
-
non-traversable slope
شیب غیرقابلعبور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] شیبی که در آن احتمال برگشت راننده به مسیر اولیه وجود ندارد و راننده توانایی توقف ایمن خودرو را نیز ندارد
-
traversable slope
شیب قابلعبور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] شیبی که در آن احتمال برگشت راننده به مسیر اولیه ضعیف است، اما میتواند با کاستن از سرعت خود وسیلۀ نقلیه را ایمن متوقف کند
-
contraflow lane
خط عبور ناهمسو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] خط عبوری در جاده یا خیابان که در آن برخی وسایل نقلیه در ساعات مشخصی از روز یا بهطور دائم برخلاف جهت حرکت عادی حرکت میکنند
-
lane one
خط عبور یک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] اولین خط عبور راه در مجاورت شانۀ راه
-
lane group
خطوط عبور همسو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] خطوط عبوری که حرکت در آنها همسو است
-
person-capacity
ظرفیت عبور مسافر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] حداکثر مسافری که میتواند از یک نقطه از معبر یا حریم حملونقل در واحد زمان، در شرایط عادی بدون خطر یا تأخیر یا محدودیت عبور کند
-
innocent passage
عبور بیضرر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جغرافیای سیاسی، علوم سیاسی و روابط بینالملل] عبوری که در نتیجۀ آن ضرر و زیان و تهدیدی متوجه امنیت و منافع ملی کشور ساحلی نشود