کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عبدی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
عمر عبدی
لغتنامه دهخدا
عمر عبدی . [ ع ُ م َ رِ ع َ ] (اِخ ) ابن مطرف . رجوع به ابوالوزیر (عمربن ...) و مآخذ ذیل شود: الاعلام زرکلی چ 2 ج 5 ص 228 و ارشادالاریب ج 6 ص 54.
-
عمر عبدی
لغتنامه دهخدا
عمر عبدی . [ ع ُ م َ رِ ع َ ](اِخ ) ابن خلیفة. رجوع به ابوحفص (عمربن ...) شود.
-
عمر عبدی
لغتنامه دهخدا
عمر عبدی . [ ع ُ م َ رِ ع َ] (اِخ ) ابن حفص . رجوع به ابوحفص (عمربن ...) شود.
-
حبیب عبدی
لغتنامه دهخدا
حبیب عبدی . [ ح َ ب ِ ع َ ] (اِخ ) رجوع به حبیب بن عوف و حبیب بن عمروبن عمیربن عوف شود.
-
حسن عبدی
لغتنامه دهخدا
حسن عبدی . [ ح َ س َ ن ِ ع َ] (اِخ ) ابن علی بن نصربن عقیل واسطی بغدادی . شاعر. مدتی در خدمت ملک امجد در بعلبک بود و در 596 هَ . ق . درگذشت . (فوات الوفیات ج 1 ص 124) (زرکلی چ 1 ص 233).
-
عَبدُل،عَبدی
لهجه و گویش تهرانی
عبدالله،عبدالحسین، عبدالرضا،...
-
واژههای همآوا
-
ابدی
واژگان مترادف و متضاد
ازلی، باقی، پایا، پاینده، جاودانه، جاویدان، دایمی، سرمد، فناناپذیر، همیشگی
-
ابدی
فرهنگ واژههای سره
همیشگی، جاوید
-
ابدی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به ابد) [عربی. فارسی] 'abadi آنچه فنا و زوال نمیپذیرد و همیشه باقی است؛ جاودانی؛ پاینده؛ نابودنشدنی.
-
ابدی
فرهنگ فارسی معین
(اَ بَ) [ ع . ] (ص نسب .) 1 - جاوید، باقی . 2 - نامی از نام های خدای تعالی .
-
ابدی
لغتنامه دهخدا
ابدی . [ اَ ب َ ] (ص نسبی ) جاوید. جاویدان . باقی . همیشه در مستقبل . جاودان . جاودانه . جاودانی . که آخر ندارد از حیث زمان . بی کرانه . که معدوم نشود. (تعریفات جرجانی ). پاینده . پایا. که همیشه باشد. هرگزی . همیشه . مقابل ازلی . || (اِخ ) نامی از نا...
-
ابدی
لغتنامه دهخدا
ابدی . [ اَ دا ] (ع ن تف ) آشکارا. آشکارتر.
-
جستوجو در متن
-
abby
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عبدی
-
abidi
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عبدی