کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عبدالغفار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عبدالغفار
فرهنگ نامها
(تلفظ: abdolqffār) (عربی) بندهی بسیار آمرزنده (خدای).
-
عبدالغفار
لغتنامه دهخدا
عبدالغفار. [ ع َ دُل ْ غ َف ْ فا ] (اِخ ) ابن عبدالکریم بن عبدالغفار القزوینی ملقب به نجم الدین . وی فقیه شافعی است . از کتب اوست : الحاوی الصغیر، العجایب فی شرح اللباب .وی به سال 665 هَ . ق . درگذشت . (از الاعلام زرکلی ).
-
عبدالغفار
لغتنامه دهخدا
عبدالغفار. [ ع َ دُل ْ غ َف ْ فا ] (اِخ ) ابن عبدالواحدبن وهب ملقب به أخرس . از فحول شعرای متأخر است . او را دیوانی است بنام الطرازالانفس فی شعرالاخرس . وی به سال 1225 هَ . ق . به موصل متولد شد و در 1290 هَ . ق . به بصره درگذشت . (از الاعلام زرکلی ...
-
عبدالغفار
لغتنامه دهخدا
عبدالغفار. [ ع َ دُل ْ غ َف ْ فا ] (اِخ ) مکنی به ابوسعید و ملقب به حمید امیر المؤمنین . رجوع به ابوسعید عبدالغفار شود.
-
عبدالغفار
لغتنامه دهخدا
عبدالغفار. [ ع َ دُل ْ غ َف ْفا ] (اِخ ) جمال الدین بن مولانا جلال الدین اسحاق سمرقندی . وی مردی مورخ بود. (از رجال حبیب السیر ص 98).
-
جستوجو در متن
-
ابوالقاسم
لغتنامه دهخدا
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) عبداﷲبن عبدالغفار. رجوع به علی بن عبیداﷲ یا عبداﷲبن عبدالغفار الدقاق ... شود.
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالغفار جرجانی کاتب ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی جرجانی (ابن عبدالغفار...) شود.
-
تاج الدین
لغتنامه دهخدا
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) عبدالغفاربن لقمان کردری . رجوع به عبدالغفار... شود.
-
حسن
لغتنامه دهخدا
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن احمدبن عبدالغفار. رجوع به حسن فارسی شود.
-
ابوالحسن
لغتنامه دهخدا
ابوالحسن . [ اَ بُل ْ ح َ س َ ] (اِخ ) علی بن عبدالغفار جرجانی کاتب . رجوع به علی ... شود.
-
ابوالقاسم
لغتنامه دهخدا
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) دقاق . رجوع به علی بن عبیداﷲ یا عبداﷲبن عبدالغفار الدقاق ... شود.
-
ابوالنجا
لغتنامه دهخدا
ابوالنجا. [ اَ بُن ْ ن َ ] (اِخ ) عبدالغفاربن ابراهیم بن اسماعیل بن عبداﷲ العلوی . رجوع به عبدالغفار... شود.
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن عبدالغفار سمسمانی لغوی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی سمسمانی شود.
-
ابوعلی
لغتنامه دهخدا
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن احمدبن عبدالغفار. رجوع به ابوعلی فارسی ... شود.