کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عبال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عبال
لغتنامه دهخدا
عبال . [ ع َ ] (ع اِ) نوعی از درخت ورد کوهی بزرگ که از آن عصا سازند و قیل کان منه عصا موسی . گل کوهی و آن سخت و بزرگ است چندانکه از آن عصا سازند. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). گل کوهی . (مهذب الاسماء).
-
واژههای همآوا
-
ابال
فرهنگ واژههای سره
شبان، شترچران، شتردار
-
آبال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ اِبِل] (زیستشناسی) [قدیمی] 'ābāl = ابل
-
آبال
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (اِ.) جِ ابل ؛ شتران .
-
آبال
لغتنامه دهخدا
آبال . (ع اِ) ج ِ اِبِل .
-
ابال
لغتنامه دهخدا
ابال . [ اَب ْ با ] (ع ص ) راعی ابل . ساربان . اشتربان . شترچران .
-
ابال
لغتنامه دهخدا
ابال . [ اُب ْ با ] (ع ص ،اِ) ج ِ آبِل ، به معنی استاد و دانا بچرانیدن شتر. || اشتری که به گیاه تر کفایت کند از آب .
-
جستوجو در متن
-
عبل
لغتنامه دهخدا
عبل . [ ع َ ] (ع ص ) کلان و سطبر از هر چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). سطبر از هر چیزی . یقال : رجل عبل الذراعین ؛ أی ضخمها و فرس عبل الشوی ؛ ای غلیظ القوائم . (اقرب الموارد) (از منتهی الارب ) (المنجد). || تمام اندام . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ج...
-
عبلاء
لغتنامه دهخدا
عبلاء. [ ع َ ] (ع ص ) صخرة عبلاء؛ سنگ سپید. (منتهی الارب ) (آنندراج ). سنگ و گفته اند سنگ سپید. ج ، عبال . (اقرب الموارد). || أکمة عبلاء؛ پشته ٔ درشت . || شجرة عبلاء؛ سنگ سپید سطبر. (منتهی الارب ) (آنندراج ).