کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عباس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
عباس
لغتنامه دهخدا
عباس . [ ع َب ْ با ] (اِخ ) شاه عباس سوم . رجوع به عباس سوم شود.
-
عباس
لغتنامه دهخدا
عباس . [ ع َب ْ با ] (ع ص ) صیغه ٔ مبالغه . بسیار ترش روی . (از اقرب الموارد). || (اِ) شیر بیشه . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). || شیری که شیران از او بگریزند. (از اقرب الموارد).
-
عباس
لغتنامه دهخدا
عباس . [ ع َب ْ با] (اِخ ) ابن عبادةبن نضله از بنی سالم بن عوف . یکی از70 تن است که در عقبه با حضرت رسول بیعت کرد. وی درجنگ احد شهید شد. (از تاریخ گزیده صص 236 - 238).
-
عباس
لغتنامه دهخدا
عباس . [ ع َب ْبا ] (اِخ ) ابن عبداﷲ المأمون بن هارون الرشید. وی به سال 213 هَ . ق . از جانب پدر خود ولایت جزیرة و سرحدات را یافت و بعد از مرگ مأمون با خلافت معتصم مخالفت کرد و به دست وی گرفتار شد و تحت شکنجه قرار گرفت و در سال 223 هَ . ق . درگذشت ...
-
عباس
فرهنگ فارسی معین
(عَ بّ) [ ع . ] (ص .) 1 - بسیار ترشروی . 2 - شیر بیشه .
-
عباس
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] 'abbās = عَبوس
-
عباس
واژهنامه آزاد
شیر غران و خشمگین. شیر شیران.
-
واژههای مشابه
-
عباس آباد
لغتنامه دهخدا
عباس آباد. [ ع َب ْ با ] (اِخ ) دهی است از دهستان گاورود بخش کامیاران شهرستان سنندج . واقع در 35هزارگزی شمال کامیاران و یکهزارگزی خاور شوسه ٔ کرمانشاه به سنندج . ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر با 100 تن سکنه . آب آن از رودخانه و چشمه تأمین میشود. مح...
-
عباس آباد
لغتنامه دهخدا
عباس آباد. [ ع َب ْ با ] (اِخ ) دهی است از دهستان گلمکان بخش طرقبه ٔ شهرستان مشهد. واقع در 26هزارگزی شمال باختری طرقبه . ناحیه ای است کوهستانی هوای آن معتدل است ، 26 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولات آن غلات ، بنشن و میوه جات است اهال...
-
عباس آباد
لغتنامه دهخدا
عباس آباد. [ ع َب ْ با ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش آستارا شهرستان اردبیل واقع در 11هزارگزی جنوب آستارا و 3 هزارگزی راه شوسه ٔ آستارا و بندر انزلی . جنگل ، گرمسیر، مرطوب و مالاریایی است . 295 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه و چشمه تأمین میشود...
-
عباس آباد
لغتنامه دهخدا
عباس آباد. [ ع َب ْ با ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش خوسف شهرستان بیرجند. واقع در 34هزارگزی جنوب خوسف . ناحیه ای است کوهستانی و گرمسیر. 50 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود محصولات آن غلات است . اهالی به کشاورزی و بوته فروشی اشتغال دارن...
-
عباس آباد
لغتنامه دهخدا
عباس آباد. [ ع َب ْ با ] (اِخ ) دهی است از دهستان مصعبی بخش حومه ٔ شهرستان فردوس . واقع در 2هزارگزی خاور فردوس سر راه مالرو عمومی نوغاب به فردوس . ناحیه ای است کوهستانی . آب و هوای آن معتدل است . 60 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولات آ...
-
عباس آباد
لغتنامه دهخدا
عباس آباد. [ ع َب ْ با ] (اِخ ) دهی است از دهستان منجوان بخش خداآفرین شهرستان تبریز. واقع در 25هزارگزی جنوب خداآفرین و 17هزارگزی راه شوسه ٔ اهر - کلیبر. کوهستانی با آب و هوای معتدل و 261 تن سکنه . آب آن از چشمه تأمین میشود. محصولات آن غلات است شغل ا...
-
عباس آباد
لغتنامه دهخدا
عباس آباد. [ ع َب ْ با ] (اِخ ) دهی است از دهستان مؤمن آباد بخش درمیان شهرستان بیرجند. واقع در 12هزارگزی جنوب درمیان و 5هزارگزی خاور راه مالرو عمومی درمیان به سربیشه . ناحیه ای است دامنه . هوای آن معتدل است . 11 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین می...
-
عباس آباد
لغتنامه دهخدا
عباس آباد. [ ع َب ْ با ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان دورود بخش مرکزی شهرستان ساری . واقع در 20هزارگزی شمال خاوری ساری . ناحیه ای است واقع در دشت آب و هوای آن معتدل و مرطوب و مالاریایی است . 8 تن سکنه دارد. آب آن از چاه تأمین میشود و محصولات آن لبن...