کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عبارت جبری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
عبارت پرداز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] 'ebāratpardāz کسی که مقصود خود را با الفاظ نغز بیان میکند؛ عبارتآرا.
-
عبارت پردازی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] ebāratpardāzi آنکه بیشتر از معنی به ترکیب الفاظ و کلمات میپردازد.
-
عبارت مثبت
دیکشنری فارسی به عربی
ايجاب
-
عبارت قیدی
دیکشنری فارسی به عربی
ظرف
-
عبارت مصطلح
دیکشنری فارسی به عربی
عامية
-
قلب عبارت
دیکشنری فارسی به عربی
مقلوب
-
عبارت بودن از
دیکشنری فارسی به عربی
تضمن
-
عبارت منتخبه از یک کتاب
دیکشنری فارسی به عربی
مرور
-
زنگی که عبارت است از کاسه و چکشی که اهسته بر ان میزنند
دیکشنری فارسی به عربی
جرس
-
جستوجو در متن
-
فاکتور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: facteur] fākto(u)r ۱. عامل؛ عامل موثر.۲. (ریاضی) هریک از مقسومعلیههای یک عدد یا یک عبارت جبری.
-
ضریب
فرهنگ فارسی معین
(ضَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - شکل ، نوع . 2 - مانند، همتا. ج . ضرایب . 3 - حروف یا اعداد ثابتی که پیش از یک عبارت جبری نوشته می شود و باید در آن ضرب شود. 4 - کمیتی که ویژگی خاصی از یک ماده یا دستگاه را نشان می دهد و مقدار آن در شرایط معین ثابت است .
-
معادله
فرهنگ فارسی معین
(مُ دَ لَ یا دِ لِ) [ ع . معادلة ] 1 - (مص م .) هم وزن کردن دو چیز، برابر کردن . 2 - (اِمص .) برابری . 3 - هموزنی . 4 - در ریاضی دو عبارت جبری که به ازاء مقادیر معین صحیح باشد.
-
ضریب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] zarib ۱. عددی که نشاندهندۀ مقدار خاصیت یا مشخصهای است.۲. (ریاضی) عاملی عددی که قبل از یک کمیت مجهول در یک جملۀ جبری قرار میگیرد: در عبارت y١٤ + ٢x٣y٧ + ٢x٤، ضریب ٢x ، ٤ است، ضریب ٢x٣y ، ٧ است، و ضریب y ، ١٤ است.
-
تحلیلی
لغتنامه دهخدا
تحلیلی . [ ت َ ] (ص نسبی ) منسوب به تحلیل . انتزاعی . مجرد، چون هندسه ٔ تحلیلی ، احکام تحلیلی . - احکام تحلیلی ؛ اصطلاحی است در تقسیم تصدیقات منسوب به کانت و بر طبق این تقسیم احکام بر دو گونه خواهند بود: تحلیلی و ترکیبی . احکام ترکیبی آنهایی هستند ک...
-
معادله
لغتنامه دهخدا
معادله . [ م ُ دَ ل َ / دِ ل ِ ] (از ع ،اِمص ) برابری . هم چندی . هم سنگی . هم تنگی . توازن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به معادلة شود. || (اصطلاح ریاضی ) تساوی بین مقادیر معلوم و مجهول ، به شرطی که تنها به ازای مقادیر خاصی از مجهول برقرار ب...