کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عبارت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
عبارت
/'ebārat/
معنی
۱. (ادبی) مجموع الفاظ و کلمات بدون فعل، مانند انجمن علمی دانشجویان دانشکدۀ ادبیات.
۲. سخن؛ گفتار.
۳. [قدیمی] اصطلاح.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. بند، جمله، گزاره
۲. بیان، تعبیر، تکلم
برابر فارسی
گزاره
دیکشنری
expression, locution, passage, term
-
جستوجوی دقیق
-
عبارت
واژگان مترادف و متضاد
۱. بند، جمله، گزاره ۲. بیان، تعبیر، تکلم
-
عبارت
فرهنگ واژههای سره
گزاره
-
عبارت
لغتنامه دهخدا
عبارت . [ ع ِ رَ ] (ع اِمص ، اِ) عبارة. || تفسیر و تأویل . || شرح . || ترجمه . (ناظم الاطباء). || بیان و تعبیر کردن . (غیاث اللغات ). || تکلم . (اقرب الموارد). || طرز بیان . طریقه ٔ ادای سخن . (ناظم الاطباء) : آنجا که عبادت باید عبارت سود ندارد. (کش...
-
phrase
عبارت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] واحد تشکیلدهندۀ جمله که ساختاری بزرگتر از انگاره با طولهای متفاوت دارد
-
عبارت
فرهنگ فارسی معین
(عِ رَ) [ ع . عبارة ] 1 - (مص م .) بیان کردن ، تعبیر کردن سخن یا خواب . 2 - سخن گفتن . 3 - (اِ.) طرز بیان ، ادای سخن . 4 - ترکیب چند کلمه یا جمله که دلالت بر معنی و مطلبی بکند.
-
عبارت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: عبارة] 'ebārat ۱. (ادبی) مجموع الفاظ و کلمات بدون فعل، مانند انجمن علمی دانشجویان دانشکدۀ ادبیات.۲. سخن؛ گفتار.۳. [قدیمی] اصطلاح.
-
عبارت
دیکشنری فارسی به عربی
اقتباس , عبارة , فصاحة اللسان , کلمة
-
واژههای مشابه
-
عبارت کردن
لغتنامه دهخدا
عبارت کردن . [ ع ِ رَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تعبیر کردن . || کنایه از سخن گفتن به کنایت است . (آنندراج ).
-
عبارت آرای
لغتنامه دهخدا
عبارت آرای . [ ع ِ رَ ] (نف مرکب ) ترتیب دهنده ٔ عبارت و آرایش کننده ٔ سخن . (ناظم الاطباء).
-
عبارت آرایی
لغتنامه دهخدا
عبارت آرایی . [ ع ِ رَ ] (حامص مرکب ) عمل عبارت آرا. آرایش سخن به الفاظ نغز و شیوا : بعد چندین عبارت آرائی گفت با اوستاد کیپائی .شیخ بهائی (نان و حلوا).
-
عبارت پرداز
لغتنامه دهخدا
عبارت پرداز. [ ع ِ رَ پ َ ] (نف مرکب ) عبارت آرای . آنکه مقصودخود را با عبارت شیوا بیان کند. رجوع بعبارت شود.
-
عبارت سنج
لغتنامه دهخدا
عبارت سنج . [ ع ِ رَ س َ ] (نف مرکب ) انشاپرداز. (ناظم الاطباء).
-
referring expression
عبارت ارجاعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] اسم یا گروهی اسمی که مصداق آن برای مخاطب قابل تشخیص است
-
phrasing
عبارتپردازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] 1. محقق کردن ساختار عبارات یک اثر موسیقایی در اجرا 2. ساختار عبارت