کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عباءة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
عباءة
معنی
ردا , عبا , جبه , خرقه , پنهان کردن , درلفافه پيچيدن , برامدن , حريف شدن , از عهده برامدن , شنل زنانه , بالا پوش , پوشش , کلا ه توري
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
عباءة
لغتنامه دهخدا
عباءة. [ ع َ ءَ ] (ع اِ) نوعی از گلیم . ج ، عباآت . (منتهی الارب ). عباء. (اقرب الموارد). و رجوع به عباآت و عباء شود.
-
عباءة
دیکشنری عربی به فارسی
ردا , عبا , جبه , خرقه , پنهان کردن , درلفافه پيچيدن , برامدن , حريف شدن , از عهده برامدن , شنل زنانه , بالا پوش , پوشش , کلا ه توري
-
واژههای همآوا
-
عباآت
لغتنامه دهخدا
عباآت . [ ع َ ] (ع اِ) ج ِ عَباءَة. نوعی از گلیم . (منتهی الارب ). رجوع به عباءة شود.
-
اباعت
لغتنامه دهخدا
اباعت . [ اِع َ ] (ع مص ) اِباعه . عرضه کردن چیزی را برای بیع.
-
ابعاط
لغتنامه دهخدا
ابعاط. [ اِ ] (ع مص ) گریختن . || از حد درگذشتن و غلو کردن در نادانی و کار زشت . || لایعنی گفتن . || مکلف شدن کسی بدانچه بالای طاقت اوست . || دور رفتن ستور بچرا.
-
جستوجو در متن
-
عبا
دیکشنری فارسی به عربی
عباءة
-
جبه
دیکشنری فارسی به عربی
عباءة
-
درلفافه پیچیدن
دیکشنری فارسی به عربی
عباءة
-
برامدن
دیکشنری فارسی به عربی
عباءة
-
حریف شدن
دیکشنری فارسی به عربی
عباءة
-
شنل زنانه
دیکشنری فارسی به عربی
عباءة
-
کلا ه توری
دیکشنری فارسی به عربی
عباءة
-
ردا
دیکشنری فارسی به عربی
رداء , عباءة