کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عایق باران پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
insulation 2
عایقبندی 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] جلوگیری از انتقال الکتریسته یا گرما یا صوت از ناحیهای به ناحیۀ دیگر
-
عایقبندی 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] ← عایقکاری
-
bonnet liner, hood liner
عایق درِ موتور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] عایق صوتی که برای کاهش شنیده شدن صدای موتور در زیر در موتور نصب میشود
-
third rail insulator
عایق ریل سوم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] قطعهای نارسانا که مجموعۀ ریل سوم و زین آن را در جای خود نگه میدارد و از انتقال برق به خط جلوگیری میکند
-
chromatin insulator
عایق فامینهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ← عایق 2
-
جستوجو در متن
-
rainproof
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مقاوم در برابر باران، عایق باران، ضدباران
-
معطف
دیکشنری عربی به فارسی
کت , نيمتنه , روکش , پوشاندن , روکش کردن , اندودن , پالتو , عايق باران , ضدباران کردن , پاد اب , دافع اب , عايق اب , ضد اب
-
مانع
لغتنامه دهخدا
مانع. [ ن ِ ] (ع ص ، اِ) بازدارنده . ج ، مَنَعَة. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). منعکننده . ج ، مَنَعَة، مانِعون . (ناظم الاطباء). جلوگیرنده . دافع. رادع . زاجر. عایق . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و چون بنگریستم مانع این سعادت راحت ان...