کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
عانه
/'āne/
معنی
رستنگاه مو در زیر ناف؛ زهار.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
عانه
فرهنگ فارسی معین
(نَ یا نِ) [ ع . عانة ] (اِ.) 1 - موی زهار. 2 - پشت زهار، دنبه .
-
عانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: عانَة] (زیستشناسی) [قدیمی] 'āne رستنگاه مو در زیر ناف؛ زهار.
-
واژههای مشابه
-
عانة
لغتنامه دهخدا
عانة. [ ن َ ] (اِخ ) دهی است بر فرات و او را قلعه ٔ محکمی است و ابن الجهم العانی منسوب بدانجاست . (از معجم البلدان ). چند ستاره ٔروشن است در پایین سعود. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
عانة
لغتنامه دهخدا
عانة. [ ن َ ] (ع اِ) خر ماده . گله ٔ خر. گله ٔ گورخر. (از المنجد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || موی زهار. (منتهی الارب ) (آنندراج ). بانه و پشت زهار. رنبه در تداول عامه . ج ، عون .- استخوان عانه ؛ استخوان پشت زهار. (ناظم الاطباء).
-
خار عانه
لغتنامه دهخدا
خار عانه . [ رِ ن َ / ن ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نزدیک ارتفاق عانه برجستگیی است موسوم به خار عانه . (نقل از کالبدشناسی هنری تألیف نعمت اﷲ کیهانی چ 1325 هَ . ش . ص 40).
-
واژههای همآوا
-
اعنه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: اعنَّة، جمعِ عنان] [قدیمی] 'a'enne = عنان
-
جستوجو در متن
-
عانات
لغتنامه دهخدا
عانات . (ع اِ) ج ِ عانة. رجوع به عانة شود.
-
عانی
لغتنامه دهخدا
عانی . (ص نسبی ) حمار عانی ّ و حمرٌ عانیة، منسوب به ده عانة. (ناظم الاطباء). رجوع به عانة شود.
-
pubis
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پاولیس، استخوان شرمگاه، عظم عانه
-
عانات
لغتنامه دهخدا
عانات . (اِخ ) موضعی است از ناحیه ٔ جزیره . (مهذب الاسماء). و رجوع به عانة و عانیة شود.
-
pendulous abdomen, venter propendens
شکمآونگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] وضعیتی که در آن شل بودن جدار شکم باعث میشود که محتویات شکم بر روی عانه آویزان شود
-
عانیة
لغتنامه دهخدا
عانیة. [ نی ی َ ] (ص نسبی ) مؤنث عانی منسوب به عانة است که دهی است بر فرات . رجوع به عانة شود. (منتهی الارب ). || شرابی است منسوب به عانات و هی موضع من ناحیة الجزیره . (مهذب الاسماء).