کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عامه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
عامه
/'āmme/
معنی
= عامّ
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. همگان، همه
۲. توده، خلق، عموم
۳. اهلسنت ≠ خاصه
دیکشنری
community, many
-
جستوجوی دقیق
-
عامه
واژگان مترادف و متضاد
۱. همگان، همه ۲. توده، خلق، عموم ۳. اهلسنت ≠ خاصه
-
عامه
لغتنامه دهخدا
عامه . [ م ِه ْ ] (ع ص ) سرگشته در گمراهی . متردد درراه و منازعت . ج ، عُمّه . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
عامه
فرهنگ فارسی معین
(مِّ) [ ع . عامة ] 1 - (اِفا.) همه ، همگان . 2 - عموم مردم .
-
عامه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: عامَّة، مقابلِ خاصه، جمع: عوام] 'āmme = عامّ
-
عامه
دیکشنری فارسی به عربی
سلسلة الحلقات
-
عامه
واژهنامه آزاد
به معنای عمه و خواهر پدر است.
-
واژههای مشابه
-
عامة
لغتنامه دهخدا
عامة. [ م م َ ] (ع اِ) مردم بی علم و فرومایه . || هر چیز که شامل همه گردد و عمومیت داشته باشد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || چوبهای بهم بسته که بدان از دریا و جوی گذرند و صواب عامَه است . (منتهی الارب ). || مقابل خاصه . همه ٔ مردم . (منتهی الارب ...
-
نوروز عامه
لغتنامه دهخدا
نوروز عامه . [ ن َ / نُو زِ عام ْ م َ / م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) جشن پنج روز اول فروردین ماه . مقابل نوروز خاصه . رجوع به نوروز شود.
-
عامه پسند
لغتنامه دهخدا
عامه پسند. [ م م َ / م ِ پ َ س َ ] (ن مف مرکب ) آنچه را مردم معمولی پسندند. آنچه را عرف پسندد.
-
امور عامه
لغتنامه دهخدا
امور عامه . [ اُ رِ عام ْ م َ / م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آنست که اختصاص بقسمی از اقسام موجودات یعنی واجب و جوهر و عرض نداشته باشد . در امور عامه بحث از وجود و موجود بطور مطلق میشود و شامل است بر بحث از وجود و موجود و ممکن و عقول و نفوس و امور فل...
-
خزينة عامة
دیکشنری عربی به فارسی
خزانه , خزانه داري , ماليه , خزانه دار پادشاهي
-
إذانة عامّة
دیکشنری عربی به فارسی
ابراز تنفر عمومي , انزجار عمومي , محکوميت (محکوم کردن) از جانب افکار عمومي
-
عامه پسند
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] ‹عامپسند› 'āmmepasand ویژگی آنچه همگان میپسندند؛ مقبول عام؛ مقبول عامه.
-
pop-culture tourism
گردشگری فرهنگعامه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] سفر به محلهایی که به دلیل داشتن آثار ادبی و نمایشی و موسیقایی یا سرگرمیهای عمومی دیگر برجسته شدهاند