کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عامل 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
agent 1
عامل 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی، علوم نظامی] [زبانشناسی] از نقشهای معنایی که بر انجامدهندۀ فعل دلالت دارد متـ . کنشگر actor [علوم نظامی] کسی که برای به دست آوردن اطلاعات و انجام امور اطلاعاتی یا ضداطلاعاتی آموزش دیده باشد
-
واژههای مشابه
-
emulsifying agent
عامل نامیزهساز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] ← نامیزهساز
-
جستوجو در متن
-
reactor
دیکشنری انگلیسی به فارسی
راکتور، عامل واکنش، عامل عکس العمل
-
disk operating system
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیستم عامل دیسک، سیستم عامل گردهای
-
reactors
دیکشنری انگلیسی به فارسی
راکتورها، راکتور، عامل واکنش، عامل عکس العمل
-
opercled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عامل
-
agentival
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عامل
-
tegeticula
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عامل
-
incurrer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عامل
-
فاعل
دیکشنری فارسی به عربی
عامل
-
نگاهدارنده
دیکشنری فارسی به عربی
عامل
-
مزدبگیر
دیکشنری فارسی به عربی
عامل
-
مؤلفه 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] ← عامل