کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عامل الشحن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
functionality 1
شمار عامل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] تعداد گروههای عامل موجود در یک خانک
-
agent 1
عامل 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی، علوم نظامی] [زبانشناسی] از نقشهای معنایی که بر انجامدهندۀ فعل دلالت دارد متـ . کنشگر actor [علوم نظامی] کسی که برای به دست آوردن اطلاعات و انجام امور اطلاعاتی یا ضداطلاعاتی آموزش دیده باشد
-
factor
عامل 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] چندجملهای یا عددی که چندجملهای یا عدد مفروضی بر آن بخشپذیر باشد
-
initiation factor
عامل آغازش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] هریک از پروتئینهایی که در شروع ترجمه یا رونویسی نقش دارند
-
reclaiming agent
عامل احیا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] مادهای که برای افزایش سرعت احیای لاستیک در حین فرایند به آن اضافه میشود
-
extractant
عامل استخراج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] حلاّلی که از آن برای جدا کردن یک جزء از مخلوط مایع استفاده شود
-
human factor
عامل انسانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] مجموعۀ ویژگیهای روانشناختی و فرهنگی و رفتاری و سایر خصوصیات افراد یا گروههای اجتماعی که بر تصمیمگیریها و انتشار اطلاعات و تفسیر دادهها در جامعه اثر میگذارد
-
bifidus factor, bifidogenic factor
عامل بیفیدی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] مادهای ناشناخته که با رشد زیرگونۀ لاکتوباسیل بیفیدوس مرتبط است و در شیر پستانداران یافت میشود
-
antitermination factor
عامل پادپایانش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ← پادپایانگر
-
dispersing agent
عامل پراکنش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] یکی از افزودنیهای مورد استفاده در تولید پراکنهها که وظیفۀ آن آسانسازی پراکنش اجزای جامد در فاز مایع و افزایش پایداری مخلوط است متـ . پراکنشیار dispersant
-
condensation agent
عامل تراکم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] نوعی ترکیب شیمیایی که بهعنوان کاتالیزگر به پیشرفت واکنش کمک میکند
-
transitional factor
عامل تراگذر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] هر عاملی که گذار از لغزش به بازگشت را تسهیل کند
-
wetting agent
عامل ترشوندگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ترکیبی که تماس مایع و سطح جامد را با کاهش کشش سطحی بهبود میبخشد
-
change agent
عامل تغییر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] عاملی که با مقابله با موانع موجود بر سر راه تغییر سبب دگرگونی در وضع موجود میشود
-
absorption factor
عامل جذب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] احتمال برهمکنش تابش ناشی از هستههای پرتوزایی که در یک اندام مشخص وارد میشوند