کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عامریه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عامریه
لغتنامه دهخدا
عامریه . [ م ِ ری ی َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش راین شهرستان بم ، واقع در 20هزارگزی جنوب خاوری راین و 15هزارگزی باختر راه شوسه ٔ بم به کرمان . 20 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).
-
واژههای مشابه
-
اسماء عامریة
لغتنامه دهخدا
اسماء عامریة. [ اَ ءِ م ِ ری ی َ ] (اِخ ) یکی از مشهورترین زنان ادیبه و شاعره ٔ اندلس . وی از مردم اشبیلیه و از خاندان بنی عامر است . قصیده ٔ بسیار معروفی دارد و آنرا در آخر رساله ای که بعبدالمؤمن از خلفای موحدین تقدیم کرده است آورده و این دو بیت از...
-
جستوجو در متن
-
حبیشة
لغتنامه دهخدا
حبیشة. [ ح َ ش َ ] (اِخ ) عامریه . رجوع به حبیشة دخت حبیش عامریة شود.
-
ام معمر
لغتنامه دهخدا
ام معمر. [ اُم ْ م ِ م َ م َ ] (اِخ ) رجوع به ام مالک (عامریه ) شود.
-
عبدالعزیز
لغتنامه دهخدا
عبدالعزیز. [ ع َ دُل ْ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان بن ابی عامر. وی یکی از سلاطین دولت عامریه ٔ اندلس است و در حدود سال 450 هَ . ق . درگذشت . (از الاعلام زرکلی ).
-
ابن ماءالسماء
لغتنامه دهخدا
ابن ماءالسماء. [ اِ ن ُ ئِس ْ س َ ] (اِخ ) عبادةبن عبداﷲ، از مردم اندلس . رئیس شعرای دولت عامریه . وفات او در 419 هَ .ق . به جالقه بوده است .
-
زیاد
لغتنامه دهخدا
زیاد. (اِخ ) ابن اَفْلَح . از وزراء دولت عامریه ٔ اندلس و از بزرگان رجال آنان بود و پدرش از موالی ناصر عبدالرحمن بن محمد بود. او در سال 368 هَ . ق . درگذشت . (از اعلام زرکلی ).
-
عبادة
لغتنامه دهخدا
عبادة. [ ع َ دَ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ معروف به ابن ماء السماء. پیشوای شاعران دولت عامریه ٔ اندلس بود وی همان است که توشیحات را پایه گذاشت و در تهذیب الفاظ آن کوشید و بدین امر شهرت داشت . وی به سال 422 هَ . ق . به مالقه درگذشت . (از الاعلام زرکلی ).
-
ام مالک
لغتنامه دهخدا
ام مالک . [ اُم ْ م ِ ل ِ ] (اِخ ) عامریه ، مشهور به لیلی ، معشوقه ٔ قیس عامری (مجنون ) بود که داستان معاشقات آن دو فصل مشبعی از ادبیات عربی و فارسی را تشکیل میدهد. کنیه ٔ وی را علاوه بر ام مالک ، ام معمر نیز گفته اند. رجوع به ریحانة الادب ج 6 ص 239،...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالملک بن احمدبن عبدالملک بن عمربن محمدبن عیسی بن شهید. مکنی به ابوعامر. او اشجعی النسب است از اولاد وضاح بن رزاح که بیوم المرج با ضحاک بود. حمیدی ذکر او آورده و گوید: وفات احمدبن عبدالملک در جمادی الاولی سال 426 هَ . ق ...
-
حبیشة
لغتنامه دهخدا
حبیشة. [ ح َ ش َ ] (اِخ ) دخت حبیش عامریة. شاعری از شاعران عرب است . یکی از بنی عامربن عبد مناةبن کنانة به نام عبداﷲبن علقمه دلباخته ٔ او بود و داستان وی چنین است : روزی عبداﷲ که جوان نورس بود برای رسانیدن مادر که به دیدار همسایه ٔ خویش ، مادر حبیشه ...