کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عامد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
عامد
/'āmed/
معنی
قصدکننده؛ آهنگکننده.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
عامد
لغتنامه دهخدا
عامد. [ م ِ ] (ع ص ) قصدکننده . آهنگ کننده . (اقرب الموارد) (المنجد).
-
عامد
فرهنگ فارسی معین
(مِ) [ ع . ] (اِفا.) قصد کننده ، آهنگ - کننده .
-
عامد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] 'āmed قصدکننده؛ آهنگکننده.
-
جستوجو در متن
-
ameed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عامد
-
عامدة
لغتنامه دهخدا
عامدة. [ م ِ دَ ] (ع ص ) مؤنث عامد. لیلة عامدة؛ یعنی شب دراز. (اقرب الموارد) (المنجد).
-
حامد عمادی
لغتنامه دهخدا
حامد عمادی . [ م ِ ع ِ ] (اِخ ) حامدبن محمد قونوی عمادی . مفتی روم . او راست : الفتاوی الحامدیه در فقه به مذهب ابوحنیفه که ابن عامد آنرا تنقیح و بنام تنقیح الفتاوی الحامدیة نامیده است . (معجم المطبوعات ص 739). چلبی گوید: فتاوای حامدیه در چهار مجلد اس...
-
دانسته
لغتنامه دهخدا
دانسته . [ ن ِ ت َ / ت ِ ] (ن مف ) نعت مفعولی از دانستن . معروف . معلوم . (لغت تاریخ بیهقی ). علم : لایحیطون بشی ٔمن علمه . (قرآن 255/2)؛ ای معلومه . (منتهی الارب ).دانسته به بود ز ندانسته . ناصرخسرو. || فهمیده . معقول : مرد دانسته بجان علم و خرد راب...