کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عالِم اطلاعات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
information scientist, information specialist
عالِم اطلاعات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم کتابداری و اطلاعرسانی] فردی که علم اطلاعات را میداند و میتواند نیازهای اطلاعاتی محققان و دانشمندان را برآورده سازد متـ . اطلاعرسان
-
واژههای مشابه
-
عالم
فرهنگ نامها
(تلفظ: ālam) (عربی) (در قدیم) کیهان ؛ پهنهی کرهی زمین و آنچه در آن است ، جهان ؛ (به مجاز) حالت و وضعیت .
-
عالم
واژگان مترادف و متضاد
آفاق، آفرینش، جهان، دنیا، فلک، کیهان، گردون، گیتی
-
عالم
واژگان مترادف و متضاد
خردمند، دانا، دانشمند، دانشور، علیم، فاضل، فرزانه، فرهیخته، محقق، ملا ≠ جاهل
-
عالم
فرهنگ واژههای سره
دانشمند، جهان، گیت
-
عالم
لغتنامه دهخدا
عالم . [ ل َ ] (ع اِ) کلیه ٔ مخلوقات . بعضی گویند آنچه در بطن فلک است و هر صنفی ازاصناف خلق . و گفته شده است که ویژه ٔ ذوی العقول است .ج ، عالَمون و علالم و عوالم . (اقرب الموارد). چیزی است که بدان امری شناخته شود و علامت گذارده شود. (تعریفات جرجانی ...
-
عالم
لغتنامه دهخدا
عالم . [ ل ِ ] (ع ص ) خردمند. دانا. کسی که او را دانش باشد. مقابل جاهل . ج ، عُلاّم و عالمون . (از اقرب الموارد) (از المنجد) (از منتهی الارب ) : چنین که کرد تواند مگر خدای بزرگ که قادر است و حکیم است و عالم و جبار. ناصرخسرو.عالم که به جهل خود مقر شدا...
-
عالم
فرهنگ فارسی معین
(لِ) [ ع . ] (اِفا.) دانا، دانشمند.
-
عالم
فرهنگ فارسی معین
(لَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - دنیا، هستی . 2 - موجودات . 3 - (عا.) نمادی برای بزرگی ، عظمت . 4 - حیطه ، محدوده ؛ عالم هنر، عالم مستی . 5 - حالت ، وضعیت . 6 - هر کدام از دو جهان فانی و باقی ، هر کدام از دنیا و آخرت . ؛ ~ و آدم کنایه از: همة مردم .
-
عالم
دیکشنری عربی به فارسی
دانشور , دانش پژوه , محقق , اهل تتبع , اديب , شاگر ممتاز , عالم , دانشمند , جهان , دنيا , گيتي , روزگار
-
عالم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: عوالم] 'ālam ۱. دنیا و آنچه در آن است؛ جهان؛ گیتی.٢. [مجاز] خَلق.٣. [قدیمی] روزگار.〈 عالم آخرت: [مقابل ِدنیا] جهان دیگر؛ آن جهان.〈 عالم امر: (فلسفه) عالم ملائکه؛ عالم ملکوت.〈 عالم امکان: (فلسفه) آنچه غیر از ذات خ...
-
عالم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] 'ālem ۱. داننده؛ دانا.۲. دانشمند.۳. (اسم) از نامهای خداوند.
-
عَالِمُ
فرهنگ واژگان قرآن
دانا(علم به معناي احتمال صد در صد است ، بطوري که حتي يک در صد هم احتمال خلاف آن داده نميشود . )
-
عالم
دیکشنری فارسی به عربی
جرم سماوي , عالم , مطلع