کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عاقبت داستان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
عاقبت اندیشی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] 'āqebat[']andiši دوراندیشی؛ عاقبتاندیش بودن.
-
عاقبت نگر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] [مجاز] 'āqebatnegar عاقبتبین؛ عاقبتاندیش؛ آنکه پایان کار را مینگرد.
-
عاقبت نگری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] 'āqebatnegari عاقبتبینی؛ عاقبتاندیشی.
-
عاقبت بخیر
دیکشنری فارسی به عربی
ناجح
-
بد عاقبت
لهجه و گویش تهرانی
بدفرجام
-
عاقبت به خیر
فرهنگ واژههای سره
نیک فرجام
-
عاقبت به خیر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی. عربی] 'āqebatbexeyr آنکه پایان کار یا زندگیش خوب باشد.
-
آخر و عاقبت
فرهنگ گنجواژه
فرجام، نتیجه.
-
عاقبت به خیری
لهجه و گویش تهرانی
فرجام خوب
-
مُبارک و خوش عاقبت
فرهنگ گنجواژه
خوش سرانجام.
-
سلامتی و عاقبت به خیری
فرهنگ گنجواژه
پایان خوب.
-
هر کاری دلت میخواهد (بکنی) بکن، اما بدان که این کارها آخر و عاقبت خوشی ندارد.
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: har kâri deled ašgi beka, vali zumbe ke nen kârâ âxarâqebat-e xoši nedâre. طاری: harkâr-ed afda beke, ammâ zumbe go in kârhâ âxer-o âqebat nedâra. طامه ای: harkâri deled peɹay bokere boke, vali bozumbe ke ni kârâ âxar-o âqebat-e xabi nadâre....
-
جستوجو در متن
-
کارثة
دیکشنری عربی به فارسی
بلا , بيچارگي , بدبختي , مصيبت , فاجعه , سيل بزرگ , طوفان , تحولا ت ناگهاني وعمده , عاقبت داستان , بلا ي ناگهاني , حادثه بد , ستاره ء بدبختي
-
اسنستان
لغتنامه دهخدا
اسنستان . [ اَ ن ِ / اَ س ِن ِس ْ ت ْ ] (اِخ ) نام پدرزن وامق است که عاقبت وامق او را بکشت (در داستان وامق و عذرای عنصری ). (سروری ) (برهان ):بفرمود تا اسنستان پگاه بیامد بنزدیک رخشنده ماه بدو داد فرخنده دخترش رابگوهر بیاراست اخترش را.عنصری .
-
حداد
لغتنامه دهخدا
حداد. [ ح َدْ دا ] (اِخ ) (جرجی ...) ابن موسی شاعر و نویسنده ٔ مسیحی عرب متولد زحله (سوریة) است . وی روزنامه ٔ «عصر جدید» را دردمشق چهار سال منتشر کرد و نیز روزنامه های «الراوی »را بصورت هفتگی و مجله ٔ «النعمة» را مدتی منتشر میکرد. و داستان «نکارتر» ...