کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عاق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
عاق
/'āq[q]/
معنی
ویژگی کسی که نسبت به پدر یا مادر خود نافرمانی و بدرفتاری میکند و آنان را میرنجاند.
〈 عاق والدین: کسی که پدر و مادر به دلیل سرپیچی از آنها او را نفرین کرده باشند.
〈 عاق کردن: (مصدر متعدی) فرزند را بهسبب نافرمانی از خود دور یا نفرین کردن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. گجسته، مطرود، ملعون
۲. خودسر، نافرمان
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
عاق
لغتنامه دهخدا
عاق . [ عاق ق ] (ع ص ) ناخوش دارنده . (منتهی الارب ). || آزاردهنده ٔ پدر و مادر و نافرمان . (منتهی الارب ) (آنندراج ). سرکش با مادر و پدر. (غیاث اللغات ). ج ، عاقون و عَقَقه و اَعقّه و این نادر است . (از اقرب الموارد) : فرزند عاق ریش پدر گیرد ابتدافح...
-
عاق
واژگان مترادف و متضاد
۱. گجسته، مطرود، ملعون ۲. خودسر، نافرمان
-
عاق
فرهنگ فارسی معین
(قّ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - ناخوش دارنده . 2 - آزاردهندة پدر و مادر.
-
عاق
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: عاقّ] 'āq[q] ویژگی کسی که نسبت به پدر یا مادر خود نافرمانی و بدرفتاری میکند و آنان را میرنجاند.〈 عاق والدین: کسی که پدر و مادر به دلیل سرپیچی از آنها او را نفرین کرده باشند.〈 عاق کردن: (مصدر متعدی) فرزند را بهسبب نافرما...
-
عاق
لهجه و گویش تهرانی
مورد نفرین پدر و مادر
-
واژههای مشابه
-
عاق عاق
لغتنامه دهخدا
عاق عاق . (ع اِ صوت مرکب ) حکایت آواز زاغ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
عاق کردن
فرهنگ فارسی معین
(قّ. کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) نفرین کردن پدر و مادر فرزند خود را.
-
عاق کردن
دیکشنری فارسی به عربی
احرم , ارفض تملک
-
عاق و عوق
فرهنگ گنجواژه
طرد کردن.
-
واژههای همآوا
-
اعق
لغتنامه دهخدا
اعق . [ اَ ع َق ق ] (ع ن تف ) عاق تر. بعوق تر. نافرمانتر. (یادداشت بخط مؤلف ). یقال : فلان اعق و احوب . (از تاج العروس ذیل حوب ): فانت طلاق و الطلاق عزیمة ثلاث و من یخرق اعق و اظلم .- امثال : اعق من ذبیه . (یادداشت بخط مؤلف ).اعق من ضب . (المزهر...
-
جستوجو در متن
-
disinherit
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دور انداختن، عاق کردن، از اری محروم کردن
-
disinherits
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گمراه کننده، عاق کردن، از اری محروم کردن